کمیازتوبگویم

📚|#کمی_از_تو_بگویم

📝|بچه هیئتی

محمدرضا خیلی هیئتی بود و حضورش در مراسم ها و مجالس اهل بیت علیهم السلام ترک نمی شد.
همین هم باعث شده بود تا زمینه های اعتقادی و معنوی اش عمیق تر و شوق شهادت در او ریشه دار شود.
مدرسه که بود اغلب شبها در هیئت دانش آموزیشان می ماند و به کارهای اجرایی علاقه مند بود.
شب های قدر در یک شب، به چند هیئت و مسجد می رفت و استفاده می کرد.
گاهی هم برای آخرین مجلسی که قصد رفتن داشت، می گشت تا جایی پیدا کند که شام می دهند!! با اینکه می توانست به خانه رود ولی روی این قضیه اصرار داشت؛ می گفت: "غذای هیئت یه چیز دیگه ست"

📝|نقل شده از بستگان بزرگوار شهید
#داداش_محمد‌رضا
دیدگاه ها (۳)

‌شهادت؛حکایت‌عاشقانه‌آنانی‌است‌که‌دانستند..دنیا‌جاۍ‌ماندن‌‌ن...

سلام شرمنده این چند وقته نبودم..دیگه دانشگاه و.. درس و..وقت ...

پاسخ سیدحسن نصرالله به تهدیدات صهیونیست‌ها: جنگ را گسترش بده...

حمله هکرهای بحرینی به نیروی دریایی آمریکاگروه هکریِ «الطوفان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط