📚 تشکیلات بهشتی (۶)
📚 تشکیلات بهشتی (۶)
با اینکه چنین روحیه و چنین جوش و خروشی داشتیم و فراوان بودند کسانی که این روحیه و این جوش وخروش را داشتند و انسانهای تك تکِ متعهد و مسئول، فراوان وجود داشت،
یتیم و فراوان بودند کسانی که
متعهد و مسئول، فراوان وجود داشت، اثر کارمان در مقابله با ناپاکیها و نارواییهای محیط کم بود؛ چون نمیتوانستیم همه با هم کار کنیم.
پیروزی بر ستمها و نارواییها و ناپاکیهای محیط به نیرویی بزرگ احتیاج داشت و ما تک تکهای پراکنده بودیم. احیاناً گر هم باهم میشدیم، گاهی ۲نفر، ۳نفر، ۵نفر، باز کافی نبود.
یادم میآید، آن وقتها شاید پانزده سالم بود و آغاز طلبگی من هم بود. از دبیرستان به حوزه آمده بودم. با یکی دو نفر از طلاب دیگر که باهم درس میخواندیم (آن موقع اصفهان درس میخواندم) و یکی از آنها هم سنّش از من خیلی بیشتر بود، گاهی در خیابان راه میافتادیم تا این طرف و آن طرف، جلو چیزهایی را که به نظرمان منکر میرسید، بگیریم و نهیازمنکر کنیم؛ بنابراین، میفهمیدیم که نقش چند نفر از يك نفر مؤثرتر است، اما باز از چند تا هم کاری ساخته نبود. يك جاهایی میدیدیم دیگر تیغمان نمیبرد. نهی از منکرمان پُرزور نیست و لذا کارساز هم نیست!
گاهی اتوبوس سوار میشدیم، بعد میدیدیم راننده یا کمک رانندهٔ اتوبوس شهری، دارد زور میگوید. آن وقت يك کدام از ما به صدا در میآمد: «آقا چرا همچین میکنی؟!» (آن موقع معمّم هم نبودم). بعد آن یکی درمیآمد همین را میگفت. آن یکی هم قرار بود وقتی این حرف میزند، از آن گوشه صدایش دربیاید که «آقا چرا همچین میکنی؟!» خوب، گاهی مؤثر واقع میشدیم؛ ولی گاهی هم نه! زور ما دوسه نفر نمیرسید. مؤثر واقع نمیشد.
یا مثلا از کنار مغازهای میرفتیم، میدیدیم که از این ترانههای زشت و بد و فسادآور ضدّ عفت و پاکدامنی گذاشته! يك كدام میرفتیم جلو میگفتیم، نصیحتش میکردیم: «آقا همچین نکن! این درست نیست! این نامشروع است! این بد است!» میگفت: «آقا برو دنبال کارِت! بگذار به کسب و کارمان برسیم!»
بعد یکی دیگر جلو میرفت قدری پشتوانه به او بدهد. خب گاهی مؤثر واقع نمیشد و امثال اینها! میفهمیدیم که وقتی جماعت بشویم، قویتریم و «یدالله معالجماعة)، اما دورهم جمع شدنهایمان میشد دونفر، سهنفر، چهارنفر، خیلی پُرتوان نبودیم. نمیشد به جنگ فسادها و ظلمهای گردن کلفت برویم.
ادامه دارد...
📚تشکیلات بهشتی
@beheshti_book
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
با اینکه چنین روحیه و چنین جوش و خروشی داشتیم و فراوان بودند کسانی که این روحیه و این جوش وخروش را داشتند و انسانهای تك تکِ متعهد و مسئول، فراوان وجود داشت،
یتیم و فراوان بودند کسانی که
متعهد و مسئول، فراوان وجود داشت، اثر کارمان در مقابله با ناپاکیها و نارواییهای محیط کم بود؛ چون نمیتوانستیم همه با هم کار کنیم.
پیروزی بر ستمها و نارواییها و ناپاکیهای محیط به نیرویی بزرگ احتیاج داشت و ما تک تکهای پراکنده بودیم. احیاناً گر هم باهم میشدیم، گاهی ۲نفر، ۳نفر، ۵نفر، باز کافی نبود.
یادم میآید، آن وقتها شاید پانزده سالم بود و آغاز طلبگی من هم بود. از دبیرستان به حوزه آمده بودم. با یکی دو نفر از طلاب دیگر که باهم درس میخواندیم (آن موقع اصفهان درس میخواندم) و یکی از آنها هم سنّش از من خیلی بیشتر بود، گاهی در خیابان راه میافتادیم تا این طرف و آن طرف، جلو چیزهایی را که به نظرمان منکر میرسید، بگیریم و نهیازمنکر کنیم؛ بنابراین، میفهمیدیم که نقش چند نفر از يك نفر مؤثرتر است، اما باز از چند تا هم کاری ساخته نبود. يك جاهایی میدیدیم دیگر تیغمان نمیبرد. نهی از منکرمان پُرزور نیست و لذا کارساز هم نیست!
گاهی اتوبوس سوار میشدیم، بعد میدیدیم راننده یا کمک رانندهٔ اتوبوس شهری، دارد زور میگوید. آن وقت يك کدام از ما به صدا در میآمد: «آقا چرا همچین میکنی؟!» (آن موقع معمّم هم نبودم). بعد آن یکی درمیآمد همین را میگفت. آن یکی هم قرار بود وقتی این حرف میزند، از آن گوشه صدایش دربیاید که «آقا چرا همچین میکنی؟!» خوب، گاهی مؤثر واقع میشدیم؛ ولی گاهی هم نه! زور ما دوسه نفر نمیرسید. مؤثر واقع نمیشد.
یا مثلا از کنار مغازهای میرفتیم، میدیدیم که از این ترانههای زشت و بد و فسادآور ضدّ عفت و پاکدامنی گذاشته! يك كدام میرفتیم جلو میگفتیم، نصیحتش میکردیم: «آقا همچین نکن! این درست نیست! این نامشروع است! این بد است!» میگفت: «آقا برو دنبال کارِت! بگذار به کسب و کارمان برسیم!»
بعد یکی دیگر جلو میرفت قدری پشتوانه به او بدهد. خب گاهی مؤثر واقع نمیشد و امثال اینها! میفهمیدیم که وقتی جماعت بشویم، قویتریم و «یدالله معالجماعة)، اما دورهم جمع شدنهایمان میشد دونفر، سهنفر، چهارنفر، خیلی پُرتوان نبودیم. نمیشد به جنگ فسادها و ظلمهای گردن کلفت برویم.
ادامه دارد...
📚تشکیلات بهشتی
@beheshti_book
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
۹۵۶
۰۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.