راوی:
راوی:
مادر شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان
متولد:
هزارو سیصد و هفتاد و چهار
نشان :
مدافع حرم عمه ی سادات
روز سهشنبه که آخرین بار با او صحبت کردم تنها روزی بود که تلفنش طولانی شد.
حدود ساعت 3 بعد از ظهر زنگ زد. من و دخترم با هم بودیم.
محمد داشت با دخترم صحبت میکرد و من همزمان صحبتهایشان را گوش میکردم.
که به دخترم گفت: به مامان بگو برام زن بگیره که من وسط حرفهایش آمدم و گفتم تو هنوز بچهای!
به محض اینکه متوجه شد من حرفهایش را گوش میدهم یکدفعه گفت که مامان گوشی را بگیر میخواهم با شما صحبت کنم.
بعد شروع به صحبت کردن کرد و گفت: #دعا_کن_شهید_بشوم.
من همیشه یک جمله داشتم و هر موقع این صحبت را میکرد به او میگفتم #نیتت_را_خالص_کن و او همیشه در جواب به من میگفت «باشه! نیتم را خالص میکنم»
ولی
این دفعه یک مدل دیگر جوابم را داد
و گفت:
«#مامان_به_خدا_نیتم_خالص_شده! حتی یک ناخالصی هم در آن وجود ندارد»
وقتی این جمله را گفت بدون هیچ مقدمهای به او گفتم که پس شهید میشوی...
🌷 @haj_hosseinkharazi🌷
کانال #شهید_حاج_حسین_خرازی
اللهم الرزقنا توفیق شهادة فی سبیلک...
هر هفته یک شهید مدافع حرم
مادر شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان
متولد:
هزارو سیصد و هفتاد و چهار
نشان :
مدافع حرم عمه ی سادات
روز سهشنبه که آخرین بار با او صحبت کردم تنها روزی بود که تلفنش طولانی شد.
حدود ساعت 3 بعد از ظهر زنگ زد. من و دخترم با هم بودیم.
محمد داشت با دخترم صحبت میکرد و من همزمان صحبتهایشان را گوش میکردم.
که به دخترم گفت: به مامان بگو برام زن بگیره که من وسط حرفهایش آمدم و گفتم تو هنوز بچهای!
به محض اینکه متوجه شد من حرفهایش را گوش میدهم یکدفعه گفت که مامان گوشی را بگیر میخواهم با شما صحبت کنم.
بعد شروع به صحبت کردن کرد و گفت: #دعا_کن_شهید_بشوم.
من همیشه یک جمله داشتم و هر موقع این صحبت را میکرد به او میگفتم #نیتت_را_خالص_کن و او همیشه در جواب به من میگفت «باشه! نیتم را خالص میکنم»
ولی
این دفعه یک مدل دیگر جوابم را داد
و گفت:
«#مامان_به_خدا_نیتم_خالص_شده! حتی یک ناخالصی هم در آن وجود ندارد»
وقتی این جمله را گفت بدون هیچ مقدمهای به او گفتم که پس شهید میشوی...
🌷 @haj_hosseinkharazi🌷
کانال #شهید_حاج_حسین_خرازی
اللهم الرزقنا توفیق شهادة فی سبیلک...
هر هفته یک شهید مدافع حرم
۳۶۳
۱۶ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.