عشق اجباری پارت7
ته: کوک کوک
ته ویو
کوک جوابمو نداد دوباره زنگ زدم
تلفن: شماره ی مورد نظر در دسترس نمی باشد
ته: لعنت به تو
کوک ویو
سریع لباسامو پوشیدم رفتم پیش ته
کوک: س.. ل.. ا.. م.(نفس زنان)
ته: تو مگه چیه ا. ت میشی که انقدر نگران شدی
کوک: من من برادر خوندشم
ته ویو
یه لحظه رفتم تو شک
پرش زمانی به فردا
ا. ت ویو
پهلوم درد میکرد یه سرم هم بهم وصل بود اما قرمز بود بعد چند دقیقه فکر کردن فهمیدم خونه
ا. ت: تهیونگ
ا. ت تهیونگ(با صدای بلند تر)
تهیونگ: بله بله کی صدام کرد (باهالت خابالو)
شرط30لایک وپیام
ته ویو
کوک جوابمو نداد دوباره زنگ زدم
تلفن: شماره ی مورد نظر در دسترس نمی باشد
ته: لعنت به تو
کوک ویو
سریع لباسامو پوشیدم رفتم پیش ته
کوک: س.. ل.. ا.. م.(نفس زنان)
ته: تو مگه چیه ا. ت میشی که انقدر نگران شدی
کوک: من من برادر خوندشم
ته ویو
یه لحظه رفتم تو شک
پرش زمانی به فردا
ا. ت ویو
پهلوم درد میکرد یه سرم هم بهم وصل بود اما قرمز بود بعد چند دقیقه فکر کردن فهمیدم خونه
ا. ت: تهیونگ
ا. ت تهیونگ(با صدای بلند تر)
تهیونگ: بله بله کی صدام کرد (باهالت خابالو)
شرط30لایک وپیام
۶۳.۴k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.