😔 از نگاه خسته و پر از دردش .....
😔 از نگاه خسته و پر از دردش .....
از چین و چروک های بسته به پیشانی اش .....
و از صدای بغض آلودش .....
🌷 می شد یقین کرد که مادر شهید است.
💢 زل زده بود به زن بد حجابی که کمی آن ورتر دست در دست شوهر بی غیرتش داشت و مغرورانه قدم می زد.
👈 مرد بی غیرت وقتی متوجه نگاه سوزناک مادر شهید شد، با تبسمی که بوی حماقت می داد خطاب به مادر شهید گفت: چیه مادر ؟ قشنگه ؟
💢 مادر شهید با تبسمی که بوی درد می داد گفت : " آره مادر، قشنگه! ولی حیف که قشنگیش برا دیگرانه و عذاب و بدبختیش برا تو !!! مادر شهید اینو گفت و آهی کشید و رفت.
🔴 انگار زیر لب ذکری داشت. نمی دانم چه. شاید زیر لب می گفت:
🌹 " یا بُنیَّ عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا "🌹
💧 برو مادر!!! پسرت منتظر است. برو و سنگ مزارش را با اشک هایت معطر کن.
💧 برو ......
https://sapp.ir/hejabzahrai
از چین و چروک های بسته به پیشانی اش .....
و از صدای بغض آلودش .....
🌷 می شد یقین کرد که مادر شهید است.
💢 زل زده بود به زن بد حجابی که کمی آن ورتر دست در دست شوهر بی غیرتش داشت و مغرورانه قدم می زد.
👈 مرد بی غیرت وقتی متوجه نگاه سوزناک مادر شهید شد، با تبسمی که بوی حماقت می داد خطاب به مادر شهید گفت: چیه مادر ؟ قشنگه ؟
💢 مادر شهید با تبسمی که بوی درد می داد گفت : " آره مادر، قشنگه! ولی حیف که قشنگیش برا دیگرانه و عذاب و بدبختیش برا تو !!! مادر شهید اینو گفت و آهی کشید و رفت.
🔴 انگار زیر لب ذکری داشت. نمی دانم چه. شاید زیر لب می گفت:
🌹 " یا بُنیَّ عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا "🌹
💧 برو مادر!!! پسرت منتظر است. برو و سنگ مزارش را با اشک هایت معطر کن.
💧 برو ......
https://sapp.ir/hejabzahrai
۵۸۵
۲۱ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.