دلم یک جای دنج می خواهد...
دلم یک جای دنج میخواهد...
که دور از چشم هم بنشینم؛
و به روزهای داشتنت فکر کنم،
از ته دل بخندم و قند در دلم آب شود،
میخواهم با فکر آمدنت ریسه بروم!
هی الکی با تصور چشمانت قربان صدقهات بروم...
خدا را چه دیدی شاید آنقدر جوگیر شدم،
که برای استقبالت پا برهنه به جادههای نامعلوم زدم!
و با دیدنت رقص کنان به آغوش کشیدمت...
فقط باید مواظب باشم:
دور از چشم همه باشد، چون دیگر از
"جملهی دیوانه او بر نمیگردد"
خسته شدم..
که دور از چشم هم بنشینم؛
و به روزهای داشتنت فکر کنم،
از ته دل بخندم و قند در دلم آب شود،
میخواهم با فکر آمدنت ریسه بروم!
هی الکی با تصور چشمانت قربان صدقهات بروم...
خدا را چه دیدی شاید آنقدر جوگیر شدم،
که برای استقبالت پا برهنه به جادههای نامعلوم زدم!
و با دیدنت رقص کنان به آغوش کشیدمت...
فقط باید مواظب باشم:
دور از چشم همه باشد، چون دیگر از
"جملهی دیوانه او بر نمیگردد"
خسته شدم..
۱۱.۰k
۰۳ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.