دلم یک جای دنج میخواهد

دلم یک جای دنج می‌خواهد...
که دور از چشم هم بنشینم؛
و به روزهای داشتنت فکر کنم،
از ته دل بخندم و قند در دلم آب شود،
می‌خواهم با فکر آمدنت ریسه بروم!
هی الکی با تصور چشمانت قربان صدقه‌ات بروم...
خدا را چه دیدی شاید آنقدر جوگیر شدم،
که برای استقبالت پا برهنه به جاده‌های نامعلوم زدم!
و با دیدنت رقص کنان به آغوش کشیدمت...
فقط باید مواظب باشم:
دور از چشم همه باشد، چون دیگر از
"جمله‌ی دیوانه او بر نمی‌گردد"
خسته شدم..
دیدگاه ها (۱۰)

مردی حاشیه خیابان بساط پهن کرده بود، زردآلو هر کیلو 2000 توم...

آقا خسته شدیم از رستوران و فست فودی اینم‌یه تنوع اومدیم‌لشکر...

خودم بیدم چه شیشمی زدمااااا😂 😍 چشمم نکنید بگو ماشالله زووووو...

آدمی که به خودش اعتماد نداره، نمیتونه به بقیه هم اعتماد کنه!

yek tarafe part : 10

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط