گوناگون tjrlhm

دیدگاه ها (۳)

مینالم که پدرم در برم نیست صفای سایه او برسم نیست مرا گر دول...

پارت ۱۹

من قشنگ یادم خدابیامرز پدر بزرگم سالهای خیلی دور چون از اسبش...

گونی را انداختن روی دوششون و شروع کردند به شوخی و بازی با هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط