poourya

#poourya_9
عاشقی فصل خرابیست خدا رحم کند
دل من بسته به آهی است خدا رحم کند

پای مجنون صفتم تاب ندارد دیگر
کوی لیلی و دوراهی است خدا رحم کند

چشم من تر شده از اشک فراق
سوی چشمان حزینم به سیاهی است خدا رحم کند

دست من سوی در دوست درازاست ولی
حالت یار پر از شکوه سرایی است خدا رحم کند

زاهدی کرد مبادا که فریبش بدهم
وصل او فکر محالی است خدا رحم کند...
#poourya_9
دیدگاه ها (۸)

#poourya_9یک روز ما از هم جدا خواهیم شد غمناک یک روز من در ش...

#poourya_9ﺑـﻪ ﻫـــﻢ ﻧﻤـﯿﺮﺳــﯿـﻢ !ﺍﻣّــﺎ ...ﺑﻬــﺘـﺮﯾــﻦ ﻏــﺮﯾ...

#poourya_9مدتی است که دیگر تقویم را ورق نمیزنمحتی حوصله کنار...

٭ لمس باید کرد؛ دردی را که عاشق می کشدرنج سرخی را که گلبرگ ش...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط