نامه ی خودکشی

نامه ی خودکشی...


گمان می‌کردم اگر دستگیرم کنند حبس کشیدن برایم مثل آب خوردن خواهد بود؛ تو بگو ابد باشد. ترجیح می‌دادم در زندان سر راحت بر بالین بگذارم تا اینکه هر شب از ترس واقعیت‌های زندگی در بستر بنالم و بیراه نیست می‌گویند جهان فقط و فقط آدم غمگین می‌پرورد.
‌ارزو میکنم که خداوند هرچه زودتر نفس کشیدن را بر من حرام کند ...
اری زندگی چنین موجودی خبیث و ترسناکی است که فقط کلمه ی حسرت مترادف ان است
دلم میخواست گاهی بگی منم دلم برات تنگ شده
حتی به دروغ
فردا حوالی عصر روبه لبه پشت بوم در حالی که دارم اخرین نخ پاکته سیگار را میکشم از اون بالا میپرم
دیدگاه ها (۰)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط