https://wisgoon.com/pin/9673293/
https://wisgoon.com/pin/9673293/
طبق همه تواریخ ،کسی جرءات نکردتن بهتن بااباعبدالله
بجنگد.البته ابتدا چندنفر آمدند،جنگیدند،ولی آمدن همان
وازبین رفتن همان،پسرسعد فریادکرد.چه می کنید؟!این پسر
علی است.روح علی درپیکراوست،شماباکی داریدمی
جنگید.دیگرجنگ تن به تن تمام شد.آنوقت جنگی که ازطرف
آنهانامردی بود شروع شد،سنگ پرانی،تیراندازی،جمعیتی
درحدود سی هزارنفر،می خواهند یک نفررابکشند.از
دورایستادن،تیراندازی می کنند یاسنگ می پرانند.
همین هاوقتی که اباعبدالله حمله می کرد،درست مثل یک
گلّه روباه که ازجلوی شیرفرارمی کند.فرارمی کردند.ولی
حضرت حمله راخیلی ادامه نمیداد،یعنی نمی خواست
فاصله اش باخیام حرمش زیادشود.غیرت حسین اجازه نمی
دادکه تازنده است کسی به اهل بیتش اهانت کند.مقداری که
حمله می کردوآنهارادورمی ساخت،برمی گشت،می آمددرآن
نقطه ای که آن را مرکزقرار داده بود.آن نقطه،نقطه ای بودکه
صدارس به حرم بود،یعنی اهل بیت،اگرچه حسین رانمی
دیدن ولی صدایش رامی شنیدند.برای اینکه اهل حرم
مطمءن باشد که هنوزجان دربدن حسین هست.وقتی می
آمددرآن نقطه می ایستاد،آن زبان خشک درآن دهان خشک
به حرکت می آمدومی گفت:لاٰحَوْلَ وَلاٰقُوَّةَ اِلاّٰباللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
یعنی این نیروازحسین نیست،این خداست که به حسین
نیروداده است.هم شعارتوحیدمی داد وهم به زینبش
خبرمی دادکه زینب جان! هنوزحسین توزنده است به
خاندانش دستورداده بودکه تامن زنده هستم،کسی حق
نداردبیرون بیاید.لذاهمه درداخل خیمه هابودند.
اباعبدالله دوبار برای وداعآمدندورفتندبه طرف شریعه فرات
خودشان راهم رسانددراین هنگام شخصی
صدازدحسین!تومی خواهی آب بنوشی؟لشکرریختندبه خیام
حرمت.دیگرآب نخوردوبرگشت آمدبااهل بیتش وداع کرد...
بعدازمدتی یک دفعه بازصدای شیهه اسب اباعبدالله
راشنیدند،ولی وقتی بیرون آمدند،اسب بی صاحب
اباعبدالله دیدند(این اسب اینطورتربیت داشت،اسب های
دشمنان هم اینطورتربیتهاراداشتند.این اسب یال خودش
رابه خون اباعبدالله رنگین کرده بود.یعنی پیکی بودکه می
خواست خبری بدهد.اهل بیت خیال این که آقابرگشته
ازخیمه بیرون آمدن ولی آن اوضاع رادیدند.دوراین اسب را
گرفتندوناله کنان هرکدام سخنی بااین اسب میگوید.
شاه شهیدان چه شدای ذوالجناح
باب یتیمان چه شد ای ذوالجناح
سکینه نازدانه می گوید ای اسب من ازتویک سئوال می کنم
پدرم که رفت،بالب تشنه رفت .آیا؟؟
به اشتراک گذاشته شده توسط ویسگون
https://wisgoon.com
طبق همه تواریخ ،کسی جرءات نکردتن بهتن بااباعبدالله
بجنگد.البته ابتدا چندنفر آمدند،جنگیدند،ولی آمدن همان
وازبین رفتن همان،پسرسعد فریادکرد.چه می کنید؟!این پسر
علی است.روح علی درپیکراوست،شماباکی داریدمی
جنگید.دیگرجنگ تن به تن تمام شد.آنوقت جنگی که ازطرف
آنهانامردی بود شروع شد،سنگ پرانی،تیراندازی،جمعیتی
درحدود سی هزارنفر،می خواهند یک نفررابکشند.از
دورایستادن،تیراندازی می کنند یاسنگ می پرانند.
همین هاوقتی که اباعبدالله حمله می کرد،درست مثل یک
گلّه روباه که ازجلوی شیرفرارمی کند.فرارمی کردند.ولی
حضرت حمله راخیلی ادامه نمیداد،یعنی نمی خواست
فاصله اش باخیام حرمش زیادشود.غیرت حسین اجازه نمی
دادکه تازنده است کسی به اهل بیتش اهانت کند.مقداری که
حمله می کردوآنهارادورمی ساخت،برمی گشت،می آمددرآن
نقطه ای که آن را مرکزقرار داده بود.آن نقطه،نقطه ای بودکه
صدارس به حرم بود،یعنی اهل بیت،اگرچه حسین رانمی
دیدن ولی صدایش رامی شنیدند.برای اینکه اهل حرم
مطمءن باشد که هنوزجان دربدن حسین هست.وقتی می
آمددرآن نقطه می ایستاد،آن زبان خشک درآن دهان خشک
به حرکت می آمدومی گفت:لاٰحَوْلَ وَلاٰقُوَّةَ اِلاّٰباللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
یعنی این نیروازحسین نیست،این خداست که به حسین
نیروداده است.هم شعارتوحیدمی داد وهم به زینبش
خبرمی دادکه زینب جان! هنوزحسین توزنده است به
خاندانش دستورداده بودکه تامن زنده هستم،کسی حق
نداردبیرون بیاید.لذاهمه درداخل خیمه هابودند.
اباعبدالله دوبار برای وداعآمدندورفتندبه طرف شریعه فرات
خودشان راهم رسانددراین هنگام شخصی
صدازدحسین!تومی خواهی آب بنوشی؟لشکرریختندبه خیام
حرمت.دیگرآب نخوردوبرگشت آمدبااهل بیتش وداع کرد...
بعدازمدتی یک دفعه بازصدای شیهه اسب اباعبدالله
راشنیدند،ولی وقتی بیرون آمدند،اسب بی صاحب
اباعبدالله دیدند(این اسب اینطورتربیت داشت،اسب های
دشمنان هم اینطورتربیتهاراداشتند.این اسب یال خودش
رابه خون اباعبدالله رنگین کرده بود.یعنی پیکی بودکه می
خواست خبری بدهد.اهل بیت خیال این که آقابرگشته
ازخیمه بیرون آمدن ولی آن اوضاع رادیدند.دوراین اسب را
گرفتندوناله کنان هرکدام سخنی بااین اسب میگوید.
شاه شهیدان چه شدای ذوالجناح
باب یتیمان چه شد ای ذوالجناح
سکینه نازدانه می گوید ای اسب من ازتویک سئوال می کنم
پدرم که رفت،بالب تشنه رفت .آیا؟؟
به اشتراک گذاشته شده توسط ویسگون
https://wisgoon.com
۶.۷k
۱۷ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.