بسم رب الحسین ...
بسم رب الحسین ...
.
بانوی سه ساله ی ارباب... آسمان امشب را دیدید؟ او هم تاب نیاورد غربت و تنهاییتان را... آسمان هم نتواست بعد از اینکه با دنیا دنیا بغض ب وصال بابایتان رسیدید اشک هایش را در دل نگه دارد... بارید... .
.
میوه ی دل حضرت ارباب... شب شما... شب جمعه شد... شبی ک شیعه منتظر غایب شماست... ب آسمان ک نگاه میکنم... یاد خون باران های مهدی جانتان امانم را میبُرد...یاد اشک هایش آرام و قرار برایم نمیگذارد... حق دارد مولا مصیبت شما کمر شکن است...بمیرم برای مولا جان زیر بار این همه مصیبت... .
میوه ی دل ارباب میشود خواهش کنیم شما امشب از خدا تعجیل ظهورش را طلب کنید ؟
.
عزیز دل عمه جان... شما نیز مانند مهدی جانتان مضطرید و مستجاب دعوه...درخواست کنید خدا غیبت مولا را بر ما ببخشد...خانوم جان بدیمان بر ما پوشیده نیست... اما چه کنیم؟
محب شماییم... و یقین داریم ب حرمت حب شماست ک خدا لطفش را ارزانیمان داشته و دارد .
.
رقیه خاتون حسین... سالها پیش ک رخصت پابوسی دادید... گوشهِ کنار ضریحتان عروسک و اسباب بازی زیاد ب چشم میخورْد... میخواستم ب کسانی ک برایت عروسک می آوردند بگویم... رقیه کم از زینب نداشت... رقیه پروده ی دستان حسین و زیبنب بود... رقیه سه سال داشت اما کدامتان تاب می آوردید مصیبت هایی ک او کشید را حتی ببینید...؟
.
بانوی سه ساله ی ارباب... آسمان امشب را دیدید؟ او هم تاب نیاورد غربت و تنهاییتان را... آسمان هم نتواست بعد از اینکه با دنیا دنیا بغض ب وصال بابایتان رسیدید اشک هایش را در دل نگه دارد... بارید... .
.
میوه ی دل حضرت ارباب... شب شما... شب جمعه شد... شبی ک شیعه منتظر غایب شماست... ب آسمان ک نگاه میکنم... یاد خون باران های مهدی جانتان امانم را میبُرد...یاد اشک هایش آرام و قرار برایم نمیگذارد... حق دارد مولا مصیبت شما کمر شکن است...بمیرم برای مولا جان زیر بار این همه مصیبت... .
میوه ی دل ارباب میشود خواهش کنیم شما امشب از خدا تعجیل ظهورش را طلب کنید ؟
.
عزیز دل عمه جان... شما نیز مانند مهدی جانتان مضطرید و مستجاب دعوه...درخواست کنید خدا غیبت مولا را بر ما ببخشد...خانوم جان بدیمان بر ما پوشیده نیست... اما چه کنیم؟
محب شماییم... و یقین داریم ب حرمت حب شماست ک خدا لطفش را ارزانیمان داشته و دارد .
.
رقیه خاتون حسین... سالها پیش ک رخصت پابوسی دادید... گوشهِ کنار ضریحتان عروسک و اسباب بازی زیاد ب چشم میخورْد... میخواستم ب کسانی ک برایت عروسک می آوردند بگویم... رقیه کم از زینب نداشت... رقیه پروده ی دستان حسین و زیبنب بود... رقیه سه سال داشت اما کدامتان تاب می آوردید مصیبت هایی ک او کشید را حتی ببینید...؟
۱.۵k
۰۶ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.