پارت 6

ات ویو
دیدم یه دختر اومد کنار ته فکر کنم ایوبود(از شیپشون متنفرم ولی مجبورم) یهو دیدم چراغا خاموش شد بعله وقت رقص بود دیدم ته و ایو شروع کردن به رقصیدن بغض داشت خفم میکرد که بعد چند مین دیدم ته ایو رو بوسید بغضم ترکید زدم بیرون
ته ویو
دیدم ات هم هست خیلی دلم واسش تنگ شده بود دیدم ایو اومد نزدیکم که (بقیه داستان) ات که زد بیرون نامی اومد کنارم
نامی :برو دونبالش تا بلایی سرش نیومده
ته:من چرا خو خودت برو
دیدگاه ها (۰)

پارت هفت

پارت هفت

ممنون از حمایتاتون بچه ها ❤️❤️

پارت ۱:)

پارت ۲۰(هوپی نقششو میگع)نامی. وای عالیه هوپی ممنونهوپی. خواه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط