پارت 6
ات ویو
دیدم یه دختر اومد کنار ته فکر کنم ایوبود(از شیپشون متنفرم ولی مجبورم) یهو دیدم چراغا خاموش شد بعله وقت رقص بود دیدم ته و ایو شروع کردن به رقصیدن بغض داشت خفم میکرد که بعد چند مین دیدم ته ایو رو بوسید بغضم ترکید زدم بیرون
ته ویو
دیدم ات هم هست خیلی دلم واسش تنگ شده بود دیدم ایو اومد نزدیکم که (بقیه داستان) ات که زد بیرون نامی اومد کنارم
نامی :برو دونبالش تا بلایی سرش نیومده
ته:من چرا خو خودت برو
دیدم یه دختر اومد کنار ته فکر کنم ایوبود(از شیپشون متنفرم ولی مجبورم) یهو دیدم چراغا خاموش شد بعله وقت رقص بود دیدم ته و ایو شروع کردن به رقصیدن بغض داشت خفم میکرد که بعد چند مین دیدم ته ایو رو بوسید بغضم ترکید زدم بیرون
ته ویو
دیدم ات هم هست خیلی دلم واسش تنگ شده بود دیدم ایو اومد نزدیکم که (بقیه داستان) ات که زد بیرون نامی اومد کنارم
نامی :برو دونبالش تا بلایی سرش نیومده
ته:من چرا خو خودت برو
۳.۱k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.