فتادم از پا به ناتوانی

فِتادم از پا، به ناتوانی

اسیر عشقم، چنان که دانی...
دیدگاه ها (۱)

راز تو فاش می‌کُنمصبر نماند بیش از اینبیش فلک نمی کشددَرد مر...

ای هجر تو ز روزِ قیامت درازتراین چه قیامتی است که از سر گرفت...

سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقمکه به خویشتن ندارم ز وجودت ...

شنیدن کی بود مانند دیدن!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط