گفتیم عاشق نشویم که عشق اولِ مان باشد...
گفتیمعاشق نشویم که عشق اولِ مان باشد...
تا اولین هایِ زندگیمان را با خودِ خودش تجربه کنیم...
همان نیمه ی گمشده یمان را می گویم!
دست رد زدیم به سینه ی هرکه آمد و گفتیم"نه"
که نکند خدشه دار شویم برای یارمان...
که نکند بفهمد اولی نبود و تااخر عمر باشککنارمان بخندد!
قدم بزند!
دستانمان را لمس کند!
اِسممان را با میم مالکیت صدا کند و بترسد از نلرزیدنِ دل...
تولد،سالگرد و ماهگردهایمان را یادش باشد و مورد علاقه ترین هایمان را تهیه کند...
بترسد اما از عاشق تر نشدنمان...
تنها با به یاد اوردنِ اولی نبودنش...
باترس تکراری بودن...
کهنکندباهربار صدا زدنِ اسممان صدای او که نیستدر گوشمان بپیچد...
اما خودمان!
جماعتی هستیم ازجنس دومی ها...
ازتبارِ سوختن به پایِ تلخی هایِ یارمان...
باهربار که دلش گرفت بندبند وجودمان بلرزد از تداعی خاطراتِ گذشته اش..
و هربارکه سرمست بود تب کنیم ازترسِ بازگشتِ سفرکرده اش...
سهممان ازعشق شد ترس!
ترس از بازگشتن ها!
ترس از شکست!
ترس از کم بودن!
باکابوسِ رفتن ها!تنها شدن ها! بی مهری دیدن ها!
ما اما عشق دوم شدیم...
برای عشقِ اولِ زندگیمان...
و تاابد حسرت اولی بودن را به دوش میکشیم...
حرف هایمان...
دیوانگی هایمان...
کرشمه ها و دخترانگی هایمان...
به جرمدومی بودنباید حساب شده باشد!.
دومی بودن عجی درد دارد...
.
تا اولین هایِ زندگیمان را با خودِ خودش تجربه کنیم...
همان نیمه ی گمشده یمان را می گویم!
دست رد زدیم به سینه ی هرکه آمد و گفتیم"نه"
که نکند خدشه دار شویم برای یارمان...
که نکند بفهمد اولی نبود و تااخر عمر باشککنارمان بخندد!
قدم بزند!
دستانمان را لمس کند!
اِسممان را با میم مالکیت صدا کند و بترسد از نلرزیدنِ دل...
تولد،سالگرد و ماهگردهایمان را یادش باشد و مورد علاقه ترین هایمان را تهیه کند...
بترسد اما از عاشق تر نشدنمان...
تنها با به یاد اوردنِ اولی نبودنش...
باترس تکراری بودن...
کهنکندباهربار صدا زدنِ اسممان صدای او که نیستدر گوشمان بپیچد...
اما خودمان!
جماعتی هستیم ازجنس دومی ها...
ازتبارِ سوختن به پایِ تلخی هایِ یارمان...
باهربار که دلش گرفت بندبند وجودمان بلرزد از تداعی خاطراتِ گذشته اش..
و هربارکه سرمست بود تب کنیم ازترسِ بازگشتِ سفرکرده اش...
سهممان ازعشق شد ترس!
ترس از بازگشتن ها!
ترس از شکست!
ترس از کم بودن!
باکابوسِ رفتن ها!تنها شدن ها! بی مهری دیدن ها!
ما اما عشق دوم شدیم...
برای عشقِ اولِ زندگیمان...
و تاابد حسرت اولی بودن را به دوش میکشیم...
حرف هایمان...
دیوانگی هایمان...
کرشمه ها و دخترانگی هایمان...
به جرمدومی بودنباید حساب شده باشد!.
دومی بودن عجی درد دارد...
.
۱.۴k
۰۷ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.