از دست ظلمت بهر خود خانه ای

از دست ظلمت بهر خود خانه ای
سنگی کنم تیار
از نان و گوشت پخته کنم دیگ،ها
قطار
گر سردی ات شود کنم آتیش
هزار بار
گر گرمی ات شود زنم پنکه
بی شمار💔🚶
دیدگاه ها (۰)

یار من گم شده در شهر شما چه نشانی داری😒 دل من خون شده از کار...

کاکول سیاه رو ببین تربیت خورده😒 این هارو باید پدرش قدرش می‌د...

سرا پا گرد خاک می گردم مرا می گویی هی عیبهمرا ز خاک غم وردار...

اگر از مدرک ام پرسی غلام شاه مردان ام❤️‍🔥اگر از مطلب ام جویم...

تکپارتی بهم حسودیت نمیشه ؟ توی حیات ،خلوت دنج و نسبتا کوچیک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط