دختر با اخم اومد پیش مادرش و گفتمامان من دیگه از دختر بو
دختر با اخم اومد پیش مادرش و گفت:مامان من دیگه از دختر بودن خسته
شدم!
مادرش با تعجب پرسید چرا؟
دختر گفت:خسته شدم از این تبعیضی که بین⇇ دختر و پسر⇉ قائل میشن!
پسر تا↶↶ نصف شب هرجا دلش بخواد میره کسی نمیگه اشکال داره⇍ اما دختر
بره میگن خوب نیست.پسر ↽دوست دختر ⇁داشته باشه میگن پسره⇆ دیگه!!
دختر ↻دوست پسر ↺داشته باشه میگن↯ خرابه!↯
پسر ↲سیگار↱ بکشه میگن مرده دیگه حتما↭ دردی↭ داره!
دختر⇟ سیگار ⇞بکشه میگن معتاده↬!
پسر ╮چش چرونی ╭کنه میگن↵ ذاتشه↷↯!
دختر چش چرونی کنه میگن ⇍وله!
⇦⇙خلاصه همه چی واسه پسرا ⇔عادی ⇔واسه دخترا ╳بد╳!
مادرش با لبخند گفت:عزیزم اگه↙ شیطان ↘کار← خلافی انجام بده کسی! تعجب! نمیکنه!!!
اما کسی از₰ فرشته₰ انتظار† بد بودن †رو نداره!!!
❤❤❤
شدم!
مادرش با تعجب پرسید چرا؟
دختر گفت:خسته شدم از این تبعیضی که بین⇇ دختر و پسر⇉ قائل میشن!
پسر تا↶↶ نصف شب هرجا دلش بخواد میره کسی نمیگه اشکال داره⇍ اما دختر
بره میگن خوب نیست.پسر ↽دوست دختر ⇁داشته باشه میگن پسره⇆ دیگه!!
دختر ↻دوست پسر ↺داشته باشه میگن↯ خرابه!↯
پسر ↲سیگار↱ بکشه میگن مرده دیگه حتما↭ دردی↭ داره!
دختر⇟ سیگار ⇞بکشه میگن معتاده↬!
پسر ╮چش چرونی ╭کنه میگن↵ ذاتشه↷↯!
دختر چش چرونی کنه میگن ⇍وله!
⇦⇙خلاصه همه چی واسه پسرا ⇔عادی ⇔واسه دخترا ╳بد╳!
مادرش با لبخند گفت:عزیزم اگه↙ شیطان ↘کار← خلافی انجام بده کسی! تعجب! نمیکنه!!!
اما کسی از₰ فرشته₰ انتظار† بد بودن †رو نداره!!!
❤❤❤
- ۳.۱k
- ۱۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط