تکپارتی کوک

تکپارتی کوک
وقتی شب تولدش لباس باز میپوشی(من باید به اطلاعتون برسانم من میخام یه نفرو با این فیک بکشم پس با اسم همونم مینویسم اگر خاستین درخاست بدین تا با اسمتون بنویسم)
زهرا ویو. تولد کوکیم عه من میخام سوپرایزش کنم یه لباس قرمز باز پوشیدم چون کوک قرمز دوست دارم خونه رو تزئین کردم منتظر کوکی بودم تا بیاد که تا صدای در اومد لامپ رو خاموش کرد
کوک ویو. از کمپانی برگشتم خیلی خسته بودم الان فقط دلم بغل میخاست که رفتم خونه هرچی ایفون زدم درو باز نکرد پس کلید انداختم شاید رفته خرید ولی اون همیشه میگفت تا رفتم داخل دیدم همه چراغا خاموعه تا روشن کردم دیدم زهرا با یه کیک اومد جلو و بهم گفت...
زهرا. تولدت مبارک عشقم
کوک. اینا برا منه؟؟
زهرا. اوهوم شعمتو فوت کن
کوک. شعمو فوت میکنه و زهرا رو میندازه رو مبل و یه ماچ مهمون لبش میکنه و محکم بغلش میکنم
زهرا. کوکی چیکار میکنی از روم بلند شو له شدممممممم
کوک. مرسی عشقم که اومدی تو زندگیم
زهرا. من باید تشکر کنم عشقم اینم کادوت(یه ساعت رولکس عه)
کوک. عشقم چرا زحمت کشیدی
زهرا. خیخی وظیفمه
کوک. حالا منم میخام بهت کادو بدم البته بعد از جشنمون
زهرا. اوکی
"خلاصه کیک خوردن یکم هم تانگو قر دادن(چی گفتم😂💔)نوشیدنی خوردن
کوک. حالا بیا کادوت رو بهت بدم
زهرا. کادوت چیه؟؟؟
کوک. بماند
و اینگونه شد بعد از کادو گرفتن زهرا خدا 9 ماه بعد به ان زوج عاشق پیشه 1 دخمل گوگولی پگولی داد
تاماممممممم