در کنج گلویم

در کنجِ گلویم ‌
بغضی هست
به عظمت ِ دماوند
به وسعت اقیانوسِ آرام
به پهناوریِ کویرِ لوت
و به سختی تنگه ی هرمز
ڪه
مردی مغرور
هر از گاهی
با سرانگشتان ستبرش میفشارد
این گلوگاهِ حیاتی وطنم را
و میکشد مرا
آرام آرام...


💗‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌
دیدگاه ها (۳)

من یاد تو را

و هر کسی

تو در تمام جمعه هایم

باز جمعه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط