ویو ات
ویو ات
خلاصه رفتیم داخل
................
وای خدا چی بگم چیکار کنم
تهیونگ: خوشبختم
لیا: همچنین
ا/ت: اوووووووووو
لیا: گوه نخور حرف نمی زنی
ا/ت: باشه(با زیرکی و فضولی😏😈)
جیمین : چی می خوری ا/ت؟
ا/ت: کی من اها سوجو(یک نوع مشروب کره ای)
ویو جیمین
هه اگه جنبه الکل نداشته باشه یه کاری سرش در میارم
ا/ت : زود سوجو رو بیار دیگه
جیمین: باشه بابا من که گارسون نیستم ولی بازم
جیمین: آقا لطفا ته ته الکلیشو بهم بدی ۴ تا می خوام
فروشنده: چشم
جیمین بیا کوفت کن
ا/ت : بی ادب انگار خودم خواستم باهات ازدواج کنم
جیمین: مگه من خواستم؟
اه
ویو ا/ت
لیا و تهیونگ که دارن با هم آشنا می شن ما بریم اون طرف
ا/ت: ما می ریم کار داریم
لیا: کجا؟
جیمین : ها؟
ا/ت: جیمین بلند شو بریم اونطرف
تهیونگ: اوکی بت زنگ می زنم
جیمین: اوکی
ویو جیمین
ا/ت از حال رفت بخاطر سوجو منم می برمش خونه دیگه
صبح روز بعد....
مادر ا/ت: من می خوام نوه دار شم
ا/ت: ها؟
مادر ا/ت : همین که هست
ا/ت: ازدواج کم بود نوه هم خواد
وای خدا منو بکش زندم نزار 😫😫
شرطا🙏
۵ کامنت._.
۵ لایک÷÷":)
خلاصه رفتیم داخل
................
وای خدا چی بگم چیکار کنم
تهیونگ: خوشبختم
لیا: همچنین
ا/ت: اوووووووووو
لیا: گوه نخور حرف نمی زنی
ا/ت: باشه(با زیرکی و فضولی😏😈)
جیمین : چی می خوری ا/ت؟
ا/ت: کی من اها سوجو(یک نوع مشروب کره ای)
ویو جیمین
هه اگه جنبه الکل نداشته باشه یه کاری سرش در میارم
ا/ت : زود سوجو رو بیار دیگه
جیمین: باشه بابا من که گارسون نیستم ولی بازم
جیمین: آقا لطفا ته ته الکلیشو بهم بدی ۴ تا می خوام
فروشنده: چشم
جیمین بیا کوفت کن
ا/ت : بی ادب انگار خودم خواستم باهات ازدواج کنم
جیمین: مگه من خواستم؟
اه
ویو ا/ت
لیا و تهیونگ که دارن با هم آشنا می شن ما بریم اون طرف
ا/ت: ما می ریم کار داریم
لیا: کجا؟
جیمین : ها؟
ا/ت: جیمین بلند شو بریم اونطرف
تهیونگ: اوکی بت زنگ می زنم
جیمین: اوکی
ویو جیمین
ا/ت از حال رفت بخاطر سوجو منم می برمش خونه دیگه
صبح روز بعد....
مادر ا/ت: من می خوام نوه دار شم
ا/ت: ها؟
مادر ا/ت : همین که هست
ا/ت: ازدواج کم بود نوه هم خواد
وای خدا منو بکش زندم نزار 😫😫
شرطا🙏
۵ کامنت._.
۵ لایک÷÷":)
۳۹.۶k
۲۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.