من باغ زمستان زده دارم تو نداری

‌‌من باغ زمستان زده دارم تو نداری
من خرمن طوفان زده دارم تو نداری

از خاطره‌ی تلخ بهشتی که فرو ریخت
یک میوه‌ی دندان زده دارم تو نداری

“داش آکلم” و تنگ دلی درد نشان را
بر صخره‌ی “مرجان” زده دارم تو نداری

من عهد نوشتم تو نه دیدی و نه بستی
من دست به قرآن زده دارم تو نداری

“گر همسفر عشق شدی”را که شنیدی؟
من اسب به میدان زده دارم تو نداری

من اینهمه گفتم و تو یک جمله نوشتی:
من سرمه به مژگان زده دارم تو نداری

#حامد_عسکری
دیدگاه ها (۱)

گفتم: میدونی؟ آدما هیچوقت نمیرن، اصلا رفتنی در کار نیست، نمی...

دلخوشی یعنییک مرد تکیه کند بهدوستت دارم‌های یک زن

همه‌ی زندگیدوست داشتن استهنوز و همیشه...#سید_محمد_مرکبیان

‌ما ساکنانِ روابطِ بی نامیمدستمان در دوستت دارم گفتن بازترسم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط