ی نفر نی میزند در

یڪ نفـــر نی می‌زنـــد در
معبــــد تنهایی‌ام

یڪ نفر گم می‌شود
در خنده‌ ے شیدایی‌ام

رۅے مۅهایم
هزاراڹ یاس
آبے رستہ است

بعد از این مڹ هستم
و افسانہ‌ ے رسـوایے‌ام
دیدگاه ها (۱)

نبضِ مرا بگیرو ببر نامِ خویش راتا خون بَدل به باده شوددر رَگ...

گفتی که اختیار کنم ترک یاد اوخوش گفته ایولیک بگو اختیار کو ؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط