چه دارد عاشقی اینکه مرا از پا در آورده

چه دارد عاشقی اینکه مرا از پا در آورده
دمار از روز من با چشم خونپالا در آورده

چو رمالی به ترفند از کلاه شعبده بازش
نم اشکی گرفت و موجی از دریا در آورده

دل خاموشِ خوش باور مگر از عشق میفهمد
که سِحرانگیز چشمانش صدایم را در آورده

دچارم کرده  بعد از دیدن دلبستگی‌هایم
شکایت نامه ام را در دلِ غوغا در آورده

چنان آزرده ام‌ از آن دغل پیشه، نمی دانم
گناهم چیست معشوقم سر از حاشا در آورده

درخت آرزویم را تبر بارانِ اخمش زد
ز باغستان همسایه گلی نوپا در آورده

تمام خاطراتش را به نسیان می‌سپارم چون
دلم را یاد چشمانش ز بیخ و جا در آورده
دیدگاه ها (۰)

🌸 مهربان خـــدای من بوی ناب بهشت می‌دهد  همه‌ی نامهای قشنگت....

رییس بانک مرکزی تمام اسکناس‌های رایج مملکت را امضا می‌کند تا...

خیال نکنید که دولت و حاکمیت ایران ضعیف شده است و هر کاری دلت...

گریزی به پیشبینی‌های احمدی نژاد‌‌‌‌‌#احمدی‌_نژاد (بهمن ۱۴۰۰)...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط