من پیش از آن که دغدغه ام باشی
من پیش از آن که دغدغه ام باشی
راضی به آب و دانه ی کم بودم
از میله ها گذشتم و فهمیدم
زندانی غرور خودم بودم
آرام کن مرا به گپی کوچک
آرام کن دوباره روانم را
از روی سینه ام به کناری زن
این بختک نشسته به جانم را
#تورج_بخشایشی
راضی به آب و دانه ی کم بودم
از میله ها گذشتم و فهمیدم
زندانی غرور خودم بودم
آرام کن مرا به گپی کوچک
آرام کن دوباره روانم را
از روی سینه ام به کناری زن
این بختک نشسته به جانم را
#تورج_بخشایشی
۴۰۸
۱۳ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.