من دقیقا از همین می ترسم
#من دقیقا از همین میترسم
اینکه وقتی به مرگ میاندیشم، کودک همسایه به دنیا میآید
یا وقتی به سقوط فکر میکنم....
هزار کبوتر عریان به آسمان میپرند
انگار که روی ابرها دانه پاشیدهاند.
تو راست میگفتی : دنیا به طرز احمقانهای گرد است
و من از اینکه هر روز در تنهایی، بیشتر گم میشوم، میترسم!
میترسم مبادا تو خودت را داری در آغوش دیگری پیدا میکنی...
همین است که فرقی نخواهد کرد
کشیشی تنها در روستایی دور افتاده باشم...
یا قاتلی زنجیرهای در شهری بزرگ!
#من تا وقتیکه در دور دستِ تواَم؛ از هر اتفاقی میترسم!..
اینکه وقتی به مرگ میاندیشم، کودک همسایه به دنیا میآید
یا وقتی به سقوط فکر میکنم....
هزار کبوتر عریان به آسمان میپرند
انگار که روی ابرها دانه پاشیدهاند.
تو راست میگفتی : دنیا به طرز احمقانهای گرد است
و من از اینکه هر روز در تنهایی، بیشتر گم میشوم، میترسم!
میترسم مبادا تو خودت را داری در آغوش دیگری پیدا میکنی...
همین است که فرقی نخواهد کرد
کشیشی تنها در روستایی دور افتاده باشم...
یا قاتلی زنجیرهای در شهری بزرگ!
#من تا وقتیکه در دور دستِ تواَم؛ از هر اتفاقی میترسم!..
۷.۵k
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.