ای آیه ی تنهایی ای سوره مایوسمهر قدر خدا باشی من دست نمی

ای آیه ی تنهایی ای سوره مایوسم/هر قدر خدا باشی من دست نمیبوسم/ای عشق پدر نامرد سر سلسله ی اوباش/این دم دم آخر را اینبار به حرفم باش/دندان به جگر بگذار یک گام دگر باقیست/این ظرف هلاهل را یک جام دگر باقیست/دندان به جگربگذار ته مانده ی من مانده/از مثنوی بودن یک بیت دهن مانده
دنیا کمکم کرده است از جمع کمم کرده است
بی حاصل و بی مقدار یک صفر پس از اعشار
یک هیچ عذاب آور آینده ی خواب آور
لیوان پر از خالی دلخوش به خوش اقبالی
راضی به اگر، شاید، هر چیز که پیش آید
سرگرم سرابی دور در جبر جهان مجبور
لبخندی اگر پیداست از عقده گشایی هاست
ما هر دو پر از دردیم صدبار غلط کردیم
دیدگاه ها (۱)

کاش می‌شدبنویسم بزنم بردر باغ/که من از این‌همه دیوار بدم می‌...

دلم شیراز میخواهدکمی تا قسمتی عاشق/دوچشم ناز میخواهدکمی تا ق...

❤ ️آغوش توفرودگاه ابرهاستبغل ڪه بگیرےتن ویتنامے من راهیروشیم...

گر چه هر شب استکان بر استکانت میزنند/ هرچه تنهاتر شوی آتش به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط