بعد مدت ها نوتیفیکیشن پیامش افتاد رو گوشیم!سنگ شدم.زهر شد
بعد مدت ها نوتیفیکیشن پیامش افتاد رو گوشیم!سنگ شدم.زهر شدم.یخ شدم.درد شدم.آخرِ سر رفتم تو همون تکست اول کل روزایی که باهم گذروندیمو کوبیدم تخت سینش! گفت هیچی نمیخوام.هیچی نمیگم.یه عکس رو اون تخت بی ریخت بیمارستان،بدون مو،بدون مو...اون موهای قشنگش...موهایی که من شبا تجسم میکردم دارم نوازششون میکنم...فقط نوشت حلالم کن و رفت! نمیدونم ترس بود،ناراحتی بود،چی بود.اها خود مرگ بود.خودِ خودِ مرگ.یه گوشه تخت مث دختر بچه های بی پناه مچاله شده بودم و هق میزدم.اونقد هق زدم که تو معادلات خودم تنها مقصر شناخته شدم... برگشت!سلامت برگشت! اما دردش هنوز گوشه قلبمه! درد جگرگوشه من درد منه!
#زُمُرُدِ_کَـــــــبود
#زُمُرُدِ_کَـــــــبود
۵.۴k
۰۵ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.