پادشاهی درویشی رابه زندان انداختنیمه شب خواب دیدکه بیگنا
پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت،نیمه شب خواب دیدکه بیگناه است، پس اوراآزاد کرد،
،پادشاه گفت حاجتی بخواه ، درویش گفت :وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکندتامرا ازبند رها کنی،، نامردیست که ازدیگری حاجت بخواهم،،،
صبح تان پر از رحمتهای الهی
،پادشاه گفت حاجتی بخواه ، درویش گفت :وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکندتامرا ازبند رها کنی،، نامردیست که ازدیگری حاجت بخواهم،،،
صبح تان پر از رحمتهای الهی
- ۵۷۶
- ۱۴ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط