.
.
روزی که انتخاب کردم خودم باشم و دست به ظاهرم حدالامکان نزنم و طبیعتی که خدا آفریدهارو خوب یا بد هرچه هست رو نگه دارم و از چلنجهای نوجوونی که حس میکنی اگه یه سری کارهارو انجام ندی عقبی تونستم دور بشم و ردشون کنم بیتغییر، میدونستم شاید اگر وارد جایی بشم تو ذهن همه نقش نبنده چقدر بینقص زیباست، یا همیشه همسو مد و ترند روز نیستم ، یا شاید بخاطر قوز بینیم عکسهای نیمرخم خیلی خوشایند اکثریت نیست! یا شاید سادگی توجه درصد زیادی رو جلب نکنه و یکنواخت باشم اما هیچوقت یاد نگرفته بودم از معیارهای اولیهام ظاهر باشه پس این دغدغههارو گذروندم و سعی کردم برم دنبال دلخواهام...در عینی که خدا زیباست و مام از خداییم و قطعا عاشق زیبایی و احدی منکرش نیست که هرچی هم داشته باشیش کمه و باارزش...یا از همون بچگیها وقتی همه بعد از هنرستان میرفتن عشق و حال من میرفتم سرکار ! به زور و مکافات...یا سرم اغلب بهجای تلفنبازی و دوستیهای بیپایه و اساس تو کتاب بود و مقاله و سرچ و تمرین...اغلب از نگاه دوستای همسن و سالم من خیلی باب معاشرتهای گرمابه گلستانشون نبودم اما بازم نشد که از ترس تنهایی دست بکشم از باورهام و کمکم دایرههای ارتباطی که باید برام ساخته شد...
گلنار این روزا با وجود شیطونیهاش ، بچگونه حرف زدنهاش ، چاشنی لوسی و بچهی پاکوبانهای که درونش داره ، تخسی و شکلک درآوردنهاش ، لب ورچیدنهاش و مظلوم اشک ریختنهاش ، برق چشماش پابرجاست اما پختهتر شده، شاید سرشلوغیهای زندگی دیگه مجالی بهش نمیده که اونقدر بانظم و دقیق تمرکز کنه روی یادگیری و یه کمی دور شده از اون فضای پرتفکر اما پایین و بالای زندگی هم کم مدرس نیستن و امسالی که اینقدر پر فراز و نشیب گذشت این مومن بهار رو نزدیک کرده برای یک ۲۵ ساله واقعی شدن در چندماه آینده که چشم بهم بزنی رسیده...
بعضی از شماها چندین سال بودین و باهم قد کشیدیم، با تموم شدن امسال درک اون تارای سفید موهام برای ملموستر و دلچسبتره، چراییشون رو خوب میدونم بعضیهاش رو رفع کردم و بعضی هاش رو نه ولی کنار اومدم یا در تلاشم...همین قشنگه به نظرم....نه ؟
گلنار به قول افرا که انداخت سر زبون رفقامون شرقی نه چندان غمگین ، انار بهاری یا گل سرخ صد برگ ، گلک و گلبرگ ، گلانار تمام اینایی که صدام میکنین دلم قنج میره یا همون گلنار سادات شناسنامه تو این سالهای اخیرش خیلی یاد گرفته و هنوز کلی کارای خفن منتظرن تا برم و آبادشون کنم...
من همیشه تو نگاه و قابهای نفیسه جاندلم یه شکلیام که هم خیلی خودمم و هم متفاوتم انگاری...
حال دلتون و آدینهاتون خوش 🌱
منوفاطمه گلی جاتون سبز
#پریسانوشت
#۱۳۹۷/۱۱/۲۶
روزی که انتخاب کردم خودم باشم و دست به ظاهرم حدالامکان نزنم و طبیعتی که خدا آفریدهارو خوب یا بد هرچه هست رو نگه دارم و از چلنجهای نوجوونی که حس میکنی اگه یه سری کارهارو انجام ندی عقبی تونستم دور بشم و ردشون کنم بیتغییر، میدونستم شاید اگر وارد جایی بشم تو ذهن همه نقش نبنده چقدر بینقص زیباست، یا همیشه همسو مد و ترند روز نیستم ، یا شاید بخاطر قوز بینیم عکسهای نیمرخم خیلی خوشایند اکثریت نیست! یا شاید سادگی توجه درصد زیادی رو جلب نکنه و یکنواخت باشم اما هیچوقت یاد نگرفته بودم از معیارهای اولیهام ظاهر باشه پس این دغدغههارو گذروندم و سعی کردم برم دنبال دلخواهام...در عینی که خدا زیباست و مام از خداییم و قطعا عاشق زیبایی و احدی منکرش نیست که هرچی هم داشته باشیش کمه و باارزش...یا از همون بچگیها وقتی همه بعد از هنرستان میرفتن عشق و حال من میرفتم سرکار ! به زور و مکافات...یا سرم اغلب بهجای تلفنبازی و دوستیهای بیپایه و اساس تو کتاب بود و مقاله و سرچ و تمرین...اغلب از نگاه دوستای همسن و سالم من خیلی باب معاشرتهای گرمابه گلستانشون نبودم اما بازم نشد که از ترس تنهایی دست بکشم از باورهام و کمکم دایرههای ارتباطی که باید برام ساخته شد...
گلنار این روزا با وجود شیطونیهاش ، بچگونه حرف زدنهاش ، چاشنی لوسی و بچهی پاکوبانهای که درونش داره ، تخسی و شکلک درآوردنهاش ، لب ورچیدنهاش و مظلوم اشک ریختنهاش ، برق چشماش پابرجاست اما پختهتر شده، شاید سرشلوغیهای زندگی دیگه مجالی بهش نمیده که اونقدر بانظم و دقیق تمرکز کنه روی یادگیری و یه کمی دور شده از اون فضای پرتفکر اما پایین و بالای زندگی هم کم مدرس نیستن و امسالی که اینقدر پر فراز و نشیب گذشت این مومن بهار رو نزدیک کرده برای یک ۲۵ ساله واقعی شدن در چندماه آینده که چشم بهم بزنی رسیده...
بعضی از شماها چندین سال بودین و باهم قد کشیدیم، با تموم شدن امسال درک اون تارای سفید موهام برای ملموستر و دلچسبتره، چراییشون رو خوب میدونم بعضیهاش رو رفع کردم و بعضی هاش رو نه ولی کنار اومدم یا در تلاشم...همین قشنگه به نظرم....نه ؟
گلنار به قول افرا که انداخت سر زبون رفقامون شرقی نه چندان غمگین ، انار بهاری یا گل سرخ صد برگ ، گلک و گلبرگ ، گلانار تمام اینایی که صدام میکنین دلم قنج میره یا همون گلنار سادات شناسنامه تو این سالهای اخیرش خیلی یاد گرفته و هنوز کلی کارای خفن منتظرن تا برم و آبادشون کنم...
من همیشه تو نگاه و قابهای نفیسه جاندلم یه شکلیام که هم خیلی خودمم و هم متفاوتم انگاری...
حال دلتون و آدینهاتون خوش 🌱
منوفاطمه گلی جاتون سبز
#پریسانوشت
#۱۳۹۷/۱۱/۲۶
۴.۸k
۲۶ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.