این خوش است و آن خوش است این و آن ما هم خوش است
این خوش است و آن خوش است این و آن ما هم خوش است
جان و جانان خوش نشستہ نزد ما بی غم خوش است
این همہ جـــام مرصع پر زمی داریم ما
با حریف سرخوش و با ساقی همدم خوش است
عقل مخمور است و نامحرم چہ داند راز ما
گفتن اســـرار ما با عاشق محرم خوش است
خوش بود گر پادشاهی می خورد از جام جم
زآنکہ می گویند جام پادشـــہ با جم خوش است
گرچہ دل ریشـــیم مرهم را نمی خواهیم ما
زخم تیغ عشق او داریم بی مرهم خوش است
چشم مست او نظر فـــرمود سوی کاینات
این چنـــین نور خوشی در دیده عالم خوش است
مجلس عشق است و سید مست رندان در حضور
جنت فردوس ما با صحبت آدم خوش است
جان و جانان خوش نشستہ نزد ما بی غم خوش است
این همہ جـــام مرصع پر زمی داریم ما
با حریف سرخوش و با ساقی همدم خوش است
عقل مخمور است و نامحرم چہ داند راز ما
گفتن اســـرار ما با عاشق محرم خوش است
خوش بود گر پادشاهی می خورد از جام جم
زآنکہ می گویند جام پادشـــہ با جم خوش است
گرچہ دل ریشـــیم مرهم را نمی خواهیم ما
زخم تیغ عشق او داریم بی مرهم خوش است
چشم مست او نظر فـــرمود سوی کاینات
این چنـــین نور خوشی در دیده عالم خوش است
مجلس عشق است و سید مست رندان در حضور
جنت فردوس ما با صحبت آدم خوش است
- ۷۷۶
- ۰۲ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط