مدتیه حرف نزدیم با شما، نه که یادمون رفته باشه نه، گفتیم
مدتیه حرف نزدیم با شما، نه که یادمون رفته باشه نه، گفتیم ساکت بمونیم باز نلرزه دلت فکر کنی اومدیم دمت داد بزنیم. نترسیا، خیلی وقته داد نمی زنیم. صدامون کوتاهه دیگه. یعنی میخوام بگم یه لیوان آب بخوایم، صدامون به گوش پرستار نمی رسه تهش هم تشنگی رو می چسبونیم به سردرد و دلتنگی. چار شب پیشا دکتر اومد گفت چرا دیگه نمی ری راه بری شبا؟ گفتم خوبم دیگه، اون وقتا توو سرم صدا بود می رفتم که صداها رو بریزم بغل بزرگراه که گم بشن لای صدای رد شدن ماشین ها.
گفت دیگه توو سرت صدا نمیاد؟ گفتم نه. گفت خوبه.
دروغ گفتم بهش. هنوز صدا میاد توو سرم. صدای رفتنت میاد، صدای اون روز که گفتی حالت دیگه با من خوب نیست. بعد ساکت می شه همه جا، یهو صدای دریای شمال میاد که گفتی می ریم با هم، نرفتیم. صدای زرد شدن برگ میاد توو سرم. برف میاد، بی صدا. تگرگ میاد، با صدا. تگرگ میخوره به پنجره، توو سرم صدای شکستن شیشه میاد، دلم آشوب میشه، نیستی ببینی که مردت میشه گنجیشک خیس. اینجا خبری نیس، می دونم مهم نیس برات دارم وانمود می کنم. یادته گفتی وانمود میکردی دوستم داری؟ نگفته بودی کاش. چند وقته یه پرستار جدید اومده، مهربونه، آواز میخونه نصفه شب ها. همه که می خوابن، میاد می شینه رو نیمکت زیر درخت خرمالو، یه آواز کوردی میخونه که نمیدونم یعنی چی ولی دلم می گیره براش. مدتیه توو خودمم. یادته می گفتی کار نداشته باش با کسی، تهش همون شدم که می خواستی. دیگه هرکی می زنه توو سرم، به روی خودم نمیارم بس که حال ندارم بگم هو چته. یعنی تو بگو یه کلمه حرف دارم با کسی، ندارم. جز تو. تو که کسی نیستی، تو تویی. تو شروع روزهای قشنگی، انتهای شب های زشتی. فرق داری با همه. باز گفتم. زدم توو دهنم که دیگه نگم اینا رو بهت. چشم.
سرت درد نیاد. ننوشتم اینا رو که بخونی و غصه دار شی، نه. نوشتم که بدونی دیوونه هنو روزها هرجا باشه، شبها همینجا توو بخش خلوت آسایشگاه با روپوش آبی کهنه و دل تنگ و تشنگی و آوازهای مادربزرگش به یادته. نه که هنوز بخوامت، تموم شد. دیگه فهمیدم موندنت هم مث نموندنت برف می شد می نشست روی موهام. فقط گاهی وقتی دلم برای خندیدنت تنگ میشه. هیشکی نمی خنده دیگه. یعنی عاقلا که چه می دونن خندیدن دندون نما چی هست اصلا، منم که دیگه نمی خندونم دیوونه ها رو. جونش رو ندارم. حالا تو اگه یه وقت دلت خواست، اگه یادت افتاد اون وقتا می خندوندمت، باز بخند از ته دل. باد صداتو میاره برام. انگار که شراب باشه صدات، مستم می کنه. بعد دوباره می رقصم تو میدون شهر، آدم ها می خندن، باهار میشه.
باهار خوبه، باهار بود که دیدمت. یادته؟
خدا کنه یادت رفته باشه...
#حمیدسلیمي
گفت دیگه توو سرت صدا نمیاد؟ گفتم نه. گفت خوبه.
دروغ گفتم بهش. هنوز صدا میاد توو سرم. صدای رفتنت میاد، صدای اون روز که گفتی حالت دیگه با من خوب نیست. بعد ساکت می شه همه جا، یهو صدای دریای شمال میاد که گفتی می ریم با هم، نرفتیم. صدای زرد شدن برگ میاد توو سرم. برف میاد، بی صدا. تگرگ میاد، با صدا. تگرگ میخوره به پنجره، توو سرم صدای شکستن شیشه میاد، دلم آشوب میشه، نیستی ببینی که مردت میشه گنجیشک خیس. اینجا خبری نیس، می دونم مهم نیس برات دارم وانمود می کنم. یادته گفتی وانمود میکردی دوستم داری؟ نگفته بودی کاش. چند وقته یه پرستار جدید اومده، مهربونه، آواز میخونه نصفه شب ها. همه که می خوابن، میاد می شینه رو نیمکت زیر درخت خرمالو، یه آواز کوردی میخونه که نمیدونم یعنی چی ولی دلم می گیره براش. مدتیه توو خودمم. یادته می گفتی کار نداشته باش با کسی، تهش همون شدم که می خواستی. دیگه هرکی می زنه توو سرم، به روی خودم نمیارم بس که حال ندارم بگم هو چته. یعنی تو بگو یه کلمه حرف دارم با کسی، ندارم. جز تو. تو که کسی نیستی، تو تویی. تو شروع روزهای قشنگی، انتهای شب های زشتی. فرق داری با همه. باز گفتم. زدم توو دهنم که دیگه نگم اینا رو بهت. چشم.
سرت درد نیاد. ننوشتم اینا رو که بخونی و غصه دار شی، نه. نوشتم که بدونی دیوونه هنو روزها هرجا باشه، شبها همینجا توو بخش خلوت آسایشگاه با روپوش آبی کهنه و دل تنگ و تشنگی و آوازهای مادربزرگش به یادته. نه که هنوز بخوامت، تموم شد. دیگه فهمیدم موندنت هم مث نموندنت برف می شد می نشست روی موهام. فقط گاهی وقتی دلم برای خندیدنت تنگ میشه. هیشکی نمی خنده دیگه. یعنی عاقلا که چه می دونن خندیدن دندون نما چی هست اصلا، منم که دیگه نمی خندونم دیوونه ها رو. جونش رو ندارم. حالا تو اگه یه وقت دلت خواست، اگه یادت افتاد اون وقتا می خندوندمت، باز بخند از ته دل. باد صداتو میاره برام. انگار که شراب باشه صدات، مستم می کنه. بعد دوباره می رقصم تو میدون شهر، آدم ها می خندن، باهار میشه.
باهار خوبه، باهار بود که دیدمت. یادته؟
خدا کنه یادت رفته باشه...
#حمیدسلیمي
۱۸۷.۹k
۰۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.