نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت

نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
که زخم های دل خون من علاج نداشت

تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت

منم ! خلیفه ی تنهای رانده از فردوس
خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت

تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکه های من از ابتدا رواج نداشت

نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم
چراغ نه ! که به گشتن هم احتیاج نداشت

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

ناله اگــر که بــرکٖـشم خانه خــراب میـشــوی خانه خراب گشته ...

گیرم ک حرام است لبی تر کنم از تو ...پیش نظرت تشنه بمیرم چه ؟...

.تنهایی یعنی ...باختن در بازی شطرنجی که با خودت شروع کرده ای

ذهن شما مانند باغچه است، یا گلها یا علفها رشد خواهند کرد،اما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط