میدانی؟!
میدانی؟!
من به همه ی زنهایِ این شهر
مشکوکم
آهسته از کنارم میگذرند
جوری که انگار همین
حالا از آغوشِ تو جدا شده اند
رقیبانه لبخند میزنند
و جای انگشتان تو را..
در میانِ موهایشان جا به جا
میکنند!!
همین است که
ناگهان با خودم و با تو لج میکنم
و با لجبازی های عاشقانه
تو را آزار میدهم
کاش یاد میگرفتی به جای گفتنِ
حسادت نکن بگویی:
من عاشق توام خیالت راحت
تا من
با خیالِ راحت برایت بمیرم..
من به همه ی زنهایِ این شهر
مشکوکم
آهسته از کنارم میگذرند
جوری که انگار همین
حالا از آغوشِ تو جدا شده اند
رقیبانه لبخند میزنند
و جای انگشتان تو را..
در میانِ موهایشان جا به جا
میکنند!!
همین است که
ناگهان با خودم و با تو لج میکنم
و با لجبازی های عاشقانه
تو را آزار میدهم
کاش یاد میگرفتی به جای گفتنِ
حسادت نکن بگویی:
من عاشق توام خیالت راحت
تا من
با خیالِ راحت برایت بمیرم..
۳.۷k
۳۰ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.