وقتی تو غذاشون تحریک کننده میریزی

وقتی تو غذاشون تحریک کننده میریزی.

نامجون🐨:
_عام..بیب؟
+بله
_احیانا تو غذا..چیزه نه ولش کن
+اره از همون قرصا ریخته بودم
_صب کن چییییییی..
به سمتش رفتی و دستاتو دور گردنش حلقه کردی که اونم منتظر نموند و شروع به بوسیدنت کرد


جین🐹:
_گفتم من غذا رو درست کنم گوش ندادیییی
+یعنی خوشمزه نبود؟
_معلومه که نه
اخم کیوتی کردی و نگاهتو ازش برداشتی که فهمید ناراحت شدی پس به سمتت اومد
_ولی..خودت از هر غذایی برام خوشمزه تری..
(و دوتایی با پای خودتون رفتید اتاق😔)


یونگی🐈: این پسر حتی بعد خوردن اون غذا خیلی ریلکس بود انگار نه انگار از درون داره آتیش میگیره..
ولی اخرش که خودت پیش قدم شدی تا صبح جر خوردی

جیهوپ🐿:
_سانشاینیم..فکر نمیکنی هوا خیلی گرم شده؟
+نه اتفاقا خیلیم خوبه
_واقعا..چه عجیب
+چیزی شده؟
_نه نه هیچی
به زور خودشو آروم میکرد و بی توجه به نیازی که داشت نمیخواست کاری کنه تا اتفاقی برات بیوفته


جیمین🐥: داشتی تو آشپزخونه ظرفارو میشستی که از پشت بغلت کرد
_بیبیم..کی کارت تموم میشه؟
+پنج دقیقه دیگ
_هوم..باشه فقط..
جمله آخر رو دم گوشت زمزمه کرد
_امشب مال خودمی..


تهیونگ🐯: میخواستی بری حموم که با شنیدن صدایی به سمتش برگشتی
_میخوای باهم بریم حموم؟
+ته..تهیونگا..
همینطور که به سمتت میومد تو رو به دیوار چسبوند
_یا میتونیم همینجا کارمونو بکنیم

جونگ کوک🐰: بشدت سرگردون شده بود و همش از خودش میپرسید که دلیل اینطوری شدنش چیه..
رفتی روی مبل کنارش نشستی و صداش کردی ولی حواسش نبود
+جونگ کوکا..
+بیبی؟
+جئون جونگ کوک
+ددیییی
تا اینکه با کلمه آخرت به خودش اومد و با چشمای خمار بهت خیره شد..
+حالت خوبه؟
_هوم..معلومه که نه..الان فقط تو میتونی حالمو خوب کنی
بلافاصله تو رو روی مبل دراز کشوندت و روت خیمه زد و عمیق بوسیدت
دیدگاه ها (۰)

وقتی تحریک شون میکنی بعد میگی حال ندارمنامجون: ا/تتتتتتتتت ی...

سناریو وقتی تحریکشون می کنی و بعد میری تو اتاق و درو قفل میک...

وقتی تحریک شون میکنی بعد فرار میکنی و...(اره)نامی:وقتی تحریک...

وقتی وقتی دارن فیلم صحنه دار میبین ا.ت میره دره گوششون یه نا...

همین تور که غذا رو درست میکردی کیک رو هم آماده میکردی همه چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط