سالهاست احساسم را

سالهاست احساسم را
پشتِ پای آفتابِ زندگی که
دوان دوان می رود می ریزم
دیگر این ساعتها هم
یقه‌ی تنهایی را گرفته اند و
سراغت را می گیرند
خدا که می داند از تو چه پنهان
دیگر حسابشان را با تمامم پاک کرده‌اند
تا طاقتمان مچاله نشده و
دنیا را همه یِ احساسم نبرده
حتی قد آفتاب نیم روز هم که شده " بیا "
تو که میدانی من بیقرارترین قرارِ پاییز ام
دیدگاه ها (۱۰)

تمام کوچه هاخیابانها را گشتمهمانجا که سالها انتظارِدستانت را...

سلام دوستان عزیز و بزرگوار شبتون بخیر و خوشی امشب هم تولد دا...

اصلا شاید تو را دراین شهرِ شلوغ گم کرده اموگرنه این همه سنگ ...

آدم ها ،شکستن را یادم دادند ،و خاکسترم را به دامان باد سپردن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط