عاشقی

عاشقی
شوخیِ سنگینے بود
ڪه این روزگار‌ با من ڪرد
ارمغانش،
موهای سفــید،
روزهاے سیــاه،
و سالهایــے ڪه عاشــقي ڪردم
بے آنڪہ
معشوقے داشتہ باشم
باید یڪ نفر
یڪ ڪَوشہ از این دنیا باشد
تا برایش دیوانه شد
بیقرار شد
و برایش شعر نوشت
تنها کہ باشی
با دنیا  با زندڪَی
با واژه‌ها هم غریبہ‌اے

#ستایش_قلب_سربی
‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌
دیدگاه ها (۰)

توآخرین بازمانده دلخوشی های منیبرایم بمان لطفا! #ستایش_قلب_س...

#ستایش_قلب_سربی #عکسنوشته #خاص#دلتنگی

هزار درد مرا؛ عاشقانه درمان باشهزار راه مرا؛ ای یگانه پایان ...

#ستایش_قلب_سربی #عاشقانه #دلنوشته #عکسنوشته_خاص

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط