میدانی هیچ کس شبیه من جمعه را درک نخواهد کرد

میدانی هیچ کس شبیه من جمعه را درک نخواهد کرد
جمعه و من از آن تبار دلتنگ خوش خنده ایم
که از تمام هستی
گـذشتن را به ارث برده ایم
چقدر لبخندهایمان شبیه هم است
چه بغض ها که چشممان را براق و قلبمان را فشرده است
چه زخم ها که تا استخوانمان را سوزانده است
چه لبخندها که بخشیده ایم
و چه اخم ها که به جان خریده ایم
چه اغوش ها که از سر مهر گشوده ایم
و چه روزها که تنهاییمان را سر برشانه سنگی دیوار گریسته ایم
چه شبها که دست نوازش برسر دلتنگی ها شده ایم و
چه شبها که دلتنگیمان چنگ شده برتن مچاله شده و بارانی بالشت هایمان...
من و جمعه
هردو زخمی یک دردیم
درد تلخند های قشنگ...

زینب_نصیری
دیدگاه ها (۹)

زندگی پیمودن راهی پر از دشواری است‬‫پیچ و تاب دود از اعماق ج...

ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺳﺖ!ﮐﻪ ﺯﻭﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ...

عاشق که میشوی هیچ گاه نمیتوانی تنها بمانی!یا خودش را بغل میک...

اما بدان، روزی اگر دل کندی و رفتیگم می‌کنم از دست تو آن روز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط