من تب زده بیمار وتو انگار نه انگار

من تب زده بیمار و....تو انگار نه انگار
لب تشنه ی دیدار و....تو انگار نه انگار
.
دور از تو شده سنگ صبور من دل تنگ...
یک گوشه ی دیوار و....توانگار نه انگار
.
از چشم تو افتاده ام و زیر عبورت
له میشوم این بار و....تو انگار نه انگار
.
دل تنگی و بی هم نفسی حال خرابی ست
روی دلم آوار و....توانگار نه انگار
.
من را به گناهی که نگاه تو در آن بود
بردند سر دار و...تو انگار نه انگار
.
جان می کنم و محو تماشایی و هر روز...
این حادثه تکرار و....تو انگار نه انگار
.
بی مرگ نشد لایق چشمان تو باشم
حالا شدم انگار و....تو انگار نه انگار
.
با عشق تو میمانم و میمیرم اگر چه...
من می شوم آزار و....تو انگار نه انگار.....-_–
#افسوس
#گمان_ تلخ

#حسین_عابدے
دیدگاه ها (۶)

#اندرزگفتـم ب هیچـکـســــ✖ـــــدل♥خودرانمیدهـم....اماااا.......

افسوس ...ک ....درمـں کسے بازیادٹــوافتادامشب.......وه چـه خی...

#جونم واسات بگه ک:ظالمان از قلب مردم ، عشق را دزدیده اند ..خ...

#آتش عشـ♡ـقپنداشتی که "کوره ی سوزان" ، عشق مندور از نگاه گرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط