از دیدن رویت دل آیینه فرو ریخت

از دیدن رویت، دل آیینه فرو ریخت
هر شیشه دلی ،طاقت دیدار ندارد

در هر شکنِ زلف گره‌گیر تو ،دامیست
این سلسله، یک حلقه ی بیکار ندارد

بلبل ز نظربازی شبنم ،گله‌مند است
مسکین خبر از رخنه ی دیوار ند
دیدگاه ها (۲)

صبورمیمانم وبی تفــــــــاوت می گذرمکه نفهمی هنوزهم دوستت دا...

دوست گر یکرنگ باشد من فدایش میشوم....گر دو رنگی کرد سنگ ز...

کلبه ای که در آن مهربانی هستو ساکنینش می خندندبهتر از کاخی ا...

تو سکـوت مے کنےو فریاد زمانم را نمے شنوےیک روزمن سکـوت خواهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط