باران گرفته بود که دیدم تو را عزیز
باران گرفته بود که دیدم تو را عزیز
ترمز زدم کنار تو گفتم: کجا عزیز؟
گفتی: سلام؛ می روم اقا خودم... سپاس
گفتم: بیا سوار شو لطفا بیا عزیز!
گفتی: مسیرتان به کجا می خورد شما؟
گفتم: مسیر با خودتان! با شما عزیز!
لطفا اگر زحمتتان نیست بنده را...
زحمت؟ چه حرف ها! شده تا انتها عزیز
باران؛ نگاه ؛ آینه ؛ باران ؛ نگاه ؛ آه !
مانند فیلمها شده این ماجرا عزیز ...
من غرق روسری تو بودم، تو خیس آب!
دور از وجود ناز تو باشد بلا ، عزیز ...
من غرق #روسری تو بودم که ناگهان
گفتی: همین بغل... چقدر بی هوا عزیز
رفتی و #عطر_روسری ات مانده پیش من
تا بوده غصه بوده فقط سهم ما عزیز!
ترمز زدم کنار تو گفتم: کجا عزیز؟
گفتی: سلام؛ می روم اقا خودم... سپاس
گفتم: بیا سوار شو لطفا بیا عزیز!
گفتی: مسیرتان به کجا می خورد شما؟
گفتم: مسیر با خودتان! با شما عزیز!
لطفا اگر زحمتتان نیست بنده را...
زحمت؟ چه حرف ها! شده تا انتها عزیز
باران؛ نگاه ؛ آینه ؛ باران ؛ نگاه ؛ آه !
مانند فیلمها شده این ماجرا عزیز ...
من غرق روسری تو بودم، تو خیس آب!
دور از وجود ناز تو باشد بلا ، عزیز ...
من غرق #روسری تو بودم که ناگهان
گفتی: همین بغل... چقدر بی هوا عزیز
رفتی و #عطر_روسری ات مانده پیش من
تا بوده غصه بوده فقط سهم ما عزیز!
۷.۵k
۱۲ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.