black flower(p,224)

black flower(p,224)


پلیس: اگه میخواید همینطور ادامه بدید لطفا اینجا رو ترک کنید.

تهیونگ در سکوت سرش رو تکون داد و سر کار قبلیش یعنی پر کردن فرم شکایت برگشت.

جونگکوک: تهیونگ میت من بودن اونقدرم که فکر می کنی بد نیست.

جونگ کوک کنار گوش تهیونگ لب زد.

زبونش رو روی پایین لبش کشید و سعی کرد امگا رو وسوسه کنه.

جونگکوک: اگه میت من باشی.... هر چی که من دارم مال تو هم هست.

دست تهیونگ روی فرم خشک شد و جونگ کوک یه لبخند کوچیک روی لباش نشوند.

مثل اینکه نقشه اش داشت جواب می داد.

جونگکوک: من تنها پسر خانواده ی جئونم و مهمتر از همه دوستت دارم.....

تهیونگ لبش رو تو دهنش جمع کرد و جونگ کوک ادامه داد.

جونگکوک: همون شیش ماهی که توافق کردیم به عنوان دوست پسر باهم رابطه داشته باشیم.... بعد از اون اگه تو بخوای می تونیم پیوند رو بشکنیم.

جونگ کوک درخواست کرد و تهیونگ توی ذهنش حرف آلفا تجزیه و تحلیل کرد.

لعنت بهش.....

باید چیکار می کرد؟

به آلفا نگاه کرد و فرم رو به عقب هل داد.

به هر حال اون که به خاطر شرطشون که باخته بود قبول کرده بود که برای شش ماه با جونگ کوک رابطه داشته باشه حالا چه به عنوان دوست پسر و یا چه میت.

تهیونگ: قبول میکنم جئون اما هیت بعدیم حتی اگه خودم هم بخوام حق نداری انگشت کوچیکت هم بهم بخوره وگرنه دیکت رو تیکه تیکه می کنم.... فهمیدی یا نه؟