تو

تـو
آمـدے
و بے آنکـه بـدانے
خــدا
بـا تـو
بـراے مـن
یکــ بغـل شعـر نگـفته فـرستـاد ...
حـالا
بنشـین و تماشـا کـن
چـگونه ..
آیـه
آیــه
کـتاب رسـالـت تـو را
خــواهــم سـرود ...
پیامـبر از هـمه جـا بے خـبر مــن ... !

( افـشین یداللهے )
دیدگاه ها (۱)

جـز خـاطره، هـرکـه رفـت بـازنیـامـد .. حـالا تـو خـاطره شـده...

تـو نبـودے ُ مـن امـا از خـیال ِ آغـوشـت ، هـربـار بـه هـامـ...

بایـد بـه چشـم هـایم نگـاه کـنے، این شـعرهـا هـرچـقدر هـم ...

در سر که نه من در تمام وجودم عشق تو را می پرورانم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط