ashura

#ashura
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی
سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
عالم ذر ذره ای از خاک پای حضرتش
از برای افتخار از حضرت داور گرفتم
بر در دروازۀ ساعات یک ساعت نشستم
تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم
زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد
من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم
سر شکسته دل پر از خون دیده خون آلود اما
حالتی دیدم که بر خود حالتی دیگر گرفتم
ام لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده
گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم
نا گه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان
سر براه دوست دادم زندگی از سر گرفتم
اکبرم کشتند و عون و جعفر وعباس و قاسم
تا خودم از تشنگی اب از دم خنجر گرفتم
گفت ساعی زین مصیبت از دردربار جانان
حظّ ازادی برای اکبر و اصغر گرفتم

شاعر: مرحوم حاج مرشد چلویی
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 🏴
دیدگاه ها (۱۲)

#ashuraمن غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتمروز اول کامدم دس...

‌‌🌷 گویند سلام صبح🌱 طلایی ترین کلید برای ورود🌷 به تالار قلب ...

#ashuraاصلاً حسین جنس غمش فرق می کنداین راه عشق پیچ و خمش فر...

#ashura▪ ️گفتگوی شگفت انگیز کعبه با کربلا: گفت باکرب وبلا کع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط