عید نوروز محکینو
دیگر چیزی به رفتنش نماده بود
دیرش شده بود
وسایلش را هم جمع کرده بود
یک چمدان و یک ساک دستی میشد
ناراحت بود
چون رفتنش حدود ۸ ، ۹ ماه طول می کشید
مرا در آغوش کشید
با چشمانی اشک وار و با یک لبخند تلخ
خداحافظی کرد
تا دم در بدرقه اش کردم
وقتی که رفت
تنها شده بودم
آری
دختر زمستان رفته بود
کلافه بودم
ناراحت بودم
و نگران
...
چیزی از رفتنش نگذشته بود
تقریبا ۶ ساعت
نگهان صدای در آمد
با عجله به سمت حیاط دویدم
با خودم فکر میکردم که دختر زمستان برگشته و میخواد پیشم بماند
با اشتیاق به در رسیدم نفس عمیقی کشیدم
در رو باز کردم
باورم نمیشد
عمو نوروز اومده بود
به همراه دختر کوچولوش ، بهار ... . 🙂
سال نو مبارک ❤️
محمدرضا فلاح راد
گروه آموزشی محکینو
#عید_نوروز #بهار #دختر_زمستان #سال_نو #محکینو #گروه_آموزشی_محکینو #آموزش_یاران_راد_گستر #عید #کنکور #مشاوره_برنامه_ریزی #آزمون #آموزش #هوش_مصنوعی #تفکری_نو #mahakino
دیرش شده بود
وسایلش را هم جمع کرده بود
یک چمدان و یک ساک دستی میشد
ناراحت بود
چون رفتنش حدود ۸ ، ۹ ماه طول می کشید
مرا در آغوش کشید
با چشمانی اشک وار و با یک لبخند تلخ
خداحافظی کرد
تا دم در بدرقه اش کردم
وقتی که رفت
تنها شده بودم
آری
دختر زمستان رفته بود
کلافه بودم
ناراحت بودم
و نگران
...
چیزی از رفتنش نگذشته بود
تقریبا ۶ ساعت
نگهان صدای در آمد
با عجله به سمت حیاط دویدم
با خودم فکر میکردم که دختر زمستان برگشته و میخواد پیشم بماند
با اشتیاق به در رسیدم نفس عمیقی کشیدم
در رو باز کردم
باورم نمیشد
عمو نوروز اومده بود
به همراه دختر کوچولوش ، بهار ... . 🙂
سال نو مبارک ❤️
محمدرضا فلاح راد
گروه آموزشی محکینو
#عید_نوروز #بهار #دختر_زمستان #سال_نو #محکینو #گروه_آموزشی_محکینو #آموزش_یاران_راد_گستر #عید #کنکور #مشاوره_برنامه_ریزی #آزمون #آموزش #هوش_مصنوعی #تفکری_نو #mahakino
۹۷۸
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.