شده ام در قفس خاطره ها زندانی

شده ام در قفس خاطره ها زندانی
دردم این است که هم دردی و هم درمانی

همه ی فکر منی غافلم از هر چه که هست
داغ عشقت بخدا مانده بر این پیشانی

بی تو اندازه ی یک کوه دلم غم دارد
آه برگرد که غمهای مرا پایانی

مثل ارگم که غمت لرزه به جانم زده است
تو کجایی که نمانده ست  مرا  بنیانی؟

این خیابان به قدمهای تو عادت دارد
مثل من مانده در این حالت سرگردانی

زیر این چتر فقط جای تو خالیست گلم
ای بهار دل من حسرت هر بارانی

دوستت دارم و هر شب به تو می اندیشم
گر چه عمریست شدی باعث این ویرانی

عاقبت عطر تو در کوچه ی من می پیچد
به دلم آمده چون یوسف این کنعان🌼🌸
دیدگاه ها (۰)

تلوزیون، کانال ۲  برنامه بیست و سی میگه : از حراج سکه جا نمو...

غوغای روحانی نگر:/

🔴۱۲ توصیه مهم حضرت امام خامنه ای به تشکل های دانشجویی🌹روز دا...

🎊روز دانشجو،روز در هم آمیختن تقوا و ورع با علم و دانش اندوزی...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط