دفعه ی پیش هم فقیر و خسته به درگاهت آمده بودم رحمی کلا هر ...

.
دفعه ی پیش هم فقیر و خسته به درگاهت آمده بودم، رحمی. کلا هر بار به درگاهت می آیم فقیری و خستگی هم متقارن اند با آمدنم. فقیرِ تو ام و خسته از دنیا و ما فیها. این بار اما توشه ی دیگری هم آورده ام؛ قنوط.
ناامیدم از غیر تو، هر کجا که رفتم و سر کشیدم ناامید برگشتم. دلزده شدم ام از همه دلرباهای نادلبر. بغلم کن.
دیدگاه ها (۱)

.می شنوم از نی؛ دارد حکایت می کند

.دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند؟!پنهان خورید باده! که تک...

.حواست به منم باشدبلخره چند ساعتی در هفته، آن هم به لطف پیام...

.دگران روند و آیند و تو همچنان...نیومدی :/

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط