< مغرور فداکار >
< مغرور فداکار >
(پارت ۱۹)
ویو ها ایل **
چشامو باز کردم روی تخت بودم
گیج بودم همه چی رو یادم اومد
دزدیده شدم... باید فرار کنم
در باز شد ی اقاعه اومد داخل
! پس دوست دختر کوک انقد خوشگل بود
واسه کوک زیادی در حدش نیستی
-من کجام... تو کی هستی.. چرا منو اوردی؟
! من دوست کوکم... یکم دعوامون شده بود.. نگران نباش تو فقط بدون درد میمیری
-بزار برم خواهش میکنم
! نمیشه... استراحت کن چند روز دیگه قراره برات سخت باشه
رفت و درو بست
پس میخواد منو بکشه باید فرار کنم...
درو قفل کرده بود هوففف
ویو کوک چند روز بعد **
اماده بودیم ب محل قرار بریم...
گفته بود تنها پس اماده شدم و راه افتادم
رسیدم اونجا ی گاراژ بود...
چند تا بادیگارد منو گشتن ک اسلحه نداشته باشم ولی کور خوندن
بردنم داخل....
! چخبر اقای جئون دلم واست تنگ شده بود
(+ ها ایل کجاست عوضی...
! دختر خوشگلیه حیفه بدمش ب تو
√پدر ترسوت نیومده مرگ پسرشو ببینه؟
(+خفه شو و بگو کجاس
! بیارینش
اوردنش سالم بود.. خیالم راحت شد
(+خوبی
-(سر تکون دادم)
(+خب بگو چی میخوای
! مرگ تو رو
(+به همین خیال باش با همین دوتا بادیگاردت میخوای منو بکشی
! همیشه همه رو دست کم میگیری... بیاین داخل
دیدم حدود ۵۰ تا ادم ریخت داخل ولی چهره سردسته شون اشنا بود این این بادیگارد شخصی سول بود
یهو دیدم از وسط اونا سول اومد بیرون
(+همش نقشه تو بود... میدونستم نباید از اول بهت اعتماد میکردم
٬ کوک دلم میسوزه برات ، خیلی ساده ای چطور مافیا شدی واقعا نفهمیدی (قهقهه)
(+خفه شو میخوای چکار کنی؟
٬اون دختر میمیره یا زنده میمونه ب انتخاب توعه.... اگه میخوای زنده بمونه باید بامن ازدواج کنی ...
قبلا میخواستم مخفی نگهش دارم ک اینا کار منه ولی الان نه
(+سول دلم برات میسوزه همیشه انقد ساده بودی؟
٬چی؟
یهو کلی ادم دیگه وارد شدن و افراد سول و رایسون رو محاصره کردن
(+واقعا فکر کردی من همه چی رو نمیدونم
! میدونستم
(+اگ میدونستی ی کاری میکردی...
٫ها ایل حالت خوبه
-(سرتکون دادم )
(+حالا فهمیدی چرا همیشه دست کمت میگیرم.؟ از اولش هم چیزی نبودی رایسون فقط بازیچه بابات بودی...
! خفه شو لعنت ب همتون
&چطوری دوست قدیمی
√حرف نزن همه نقشه هامو خراب کردی... من باید انتقام میگرفتم
&انتقامت پوچه... درهرصورت من دست پسرتو رو کردم... خیلی ساده درست مثل خودت
√خفه شو
٬یعنی چی؟ غیر ممکنه...چطوری چطوری من من همه چی رو حساب کرده بودم... نباید نباید اینطور میشد
ویو گذشته **
...
#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره
#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop #clip #music_video #music #life #hope #peace #humor
(پارت ۱۹)
ویو ها ایل **
چشامو باز کردم روی تخت بودم
گیج بودم همه چی رو یادم اومد
دزدیده شدم... باید فرار کنم
در باز شد ی اقاعه اومد داخل
! پس دوست دختر کوک انقد خوشگل بود
واسه کوک زیادی در حدش نیستی
-من کجام... تو کی هستی.. چرا منو اوردی؟
! من دوست کوکم... یکم دعوامون شده بود.. نگران نباش تو فقط بدون درد میمیری
-بزار برم خواهش میکنم
! نمیشه... استراحت کن چند روز دیگه قراره برات سخت باشه
رفت و درو بست
پس میخواد منو بکشه باید فرار کنم...
درو قفل کرده بود هوففف
ویو کوک چند روز بعد **
اماده بودیم ب محل قرار بریم...
گفته بود تنها پس اماده شدم و راه افتادم
رسیدم اونجا ی گاراژ بود...
چند تا بادیگارد منو گشتن ک اسلحه نداشته باشم ولی کور خوندن
بردنم داخل....
! چخبر اقای جئون دلم واست تنگ شده بود
(+ ها ایل کجاست عوضی...
! دختر خوشگلیه حیفه بدمش ب تو
√پدر ترسوت نیومده مرگ پسرشو ببینه؟
(+خفه شو و بگو کجاس
! بیارینش
اوردنش سالم بود.. خیالم راحت شد
(+خوبی
-(سر تکون دادم)
(+خب بگو چی میخوای
! مرگ تو رو
(+به همین خیال باش با همین دوتا بادیگاردت میخوای منو بکشی
! همیشه همه رو دست کم میگیری... بیاین داخل
دیدم حدود ۵۰ تا ادم ریخت داخل ولی چهره سردسته شون اشنا بود این این بادیگارد شخصی سول بود
یهو دیدم از وسط اونا سول اومد بیرون
(+همش نقشه تو بود... میدونستم نباید از اول بهت اعتماد میکردم
٬ کوک دلم میسوزه برات ، خیلی ساده ای چطور مافیا شدی واقعا نفهمیدی (قهقهه)
(+خفه شو میخوای چکار کنی؟
٬اون دختر میمیره یا زنده میمونه ب انتخاب توعه.... اگه میخوای زنده بمونه باید بامن ازدواج کنی ...
قبلا میخواستم مخفی نگهش دارم ک اینا کار منه ولی الان نه
(+سول دلم برات میسوزه همیشه انقد ساده بودی؟
٬چی؟
یهو کلی ادم دیگه وارد شدن و افراد سول و رایسون رو محاصره کردن
(+واقعا فکر کردی من همه چی رو نمیدونم
! میدونستم
(+اگ میدونستی ی کاری میکردی...
٫ها ایل حالت خوبه
-(سرتکون دادم )
(+حالا فهمیدی چرا همیشه دست کمت میگیرم.؟ از اولش هم چیزی نبودی رایسون فقط بازیچه بابات بودی...
! خفه شو لعنت ب همتون
&چطوری دوست قدیمی
√حرف نزن همه نقشه هامو خراب کردی... من باید انتقام میگرفتم
&انتقامت پوچه... درهرصورت من دست پسرتو رو کردم... خیلی ساده درست مثل خودت
√خفه شو
٬یعنی چی؟ غیر ممکنه...چطوری چطوری من من همه چی رو حساب کرده بودم... نباید نباید اینطور میشد
ویو گذشته **
...
#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره
#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop #clip #music_video #music #life #hope #peace #humor
۷.۷k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.