این سماور جوش است

این سماور جوش است
پس چرا می گفتی
دیگر این خاموش است؟!
بازلبخند بزن
قوری قلبت را
زودتر بند بزن
توی آن
مهربانی دم کن
بعد بگذار که آرام آرام
چای تو دم بکشد
شعله اش را کم کن
دست هایت:
سینی نقره ی نور
اشک هایم :
استکان های بلور
کاش
استکان هایم را
توی سینی خودت می چیدی
کاشکی اشک مرا می دیدی
خنده هایت قند است
چای هم آماده است
چای باطعم خدا
بوی آن پیچیده
از دلت تا همه جا
پاشو مهمان عزیز
توی فنجان دلم
چایی داغ بریز

*عرفان نظر آهاری*

سلام..
روزتون بخیر
دیدگاه ها (۳)

فروردینامروز کمی حال و هوای دلتان ابری شده است، اجازه ندهید ...

تیرامروز کمی خیال پردازی را با واقعت ترکیب کنید. به خودتان ا...

سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران و … بود.اصلا با راننده ...

پست آموزشی فرهنگی امشب..بسیاری ازمطالب که دراینترنت هست حقیق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط