هوای توی گل فروشی خاروندن ردکش جوراب دیرمیرسی سرکار و

‌ هوای توی گل فروشی؛ خاروندن ردکش جوراب؛ دیرمیرسی سرکار و رییس هنوز نیومده؛ خنکی اون طرف بالش؛ اسم عطر تو بپرسن؛ لیسیدن انگشتهای پفکی؛ وقتی نوزادی انگشتتو محکم بگیره؛ بوی تن نوزاد؛ وقتی خوابی یکی پتو بندازه روت؛ مغز کاهو؛
حرف زدن بچه باخودش وقتی داره تنهایی بازی میکنه؛ اخر سفر بشینی همه عکس‌هایی رو که گرفتی نگاه کنی؛ وقتی کسی بهت میگه صدای خندت رو دوست داره؛ وقتی خندت می‌گیره و خندتو نگه می‌داری؛ بچه‌ها بازیشونو نگه دارن تا از کوچه رد بشی با پای برهنه روی شن‌های خیس ساحل قدم می‌زنی
بوی چمن خیس...
زندگی رو ساده بگیرین و از این همه لذت‌های کوچک زندگی خوشبختی رو احساس کنید.

به همین سادگی :)
دیدگاه ها (۱)

وقتی که سراغ ماهی عیدام رفتم....ی شب عاااالی

خیلی خوش میگذره بازار تو شبای عید..... با آدم دوست داشتنی زن...

آنکه میگفت منم بهر تو غمخوار ترین...چه دل آزارترین شد.....چه...

♥️کمی هم از اتاق خواب بگم و از این موضوع مهم زیاد غافل نشیمد...

پارت : ۳۷

...بیا باهم فرار کنیم...پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط