شب پشت شیشههای پنجره سر میخورد

شب پشت شیشه‌های پنجره سُر می‌خورد
و با زبان سردش ته مانده های
روز رفته را به درون می‌کشید
من از کجا می‌آیم
من از کجا می‌آیم
که این چنین به بوی شب آغشته‌ام ...
#فروغ_فرخزاد #مدل_لباس
دیدگاه ها (۱)

سایه ی درخت ها را به دیوار نگاه کن... ماه بالا آمده... جغد ن...

بعضی دردها تو زندگی هست که با هیچ دارویی درمان نمیشه، فقط با...

مگر می‌‌شود که تو دوست داشتن بلد باشی‌ ومن تنها سفر کنمتنها ...

در نگاهِ من یک خروار دلتنگی‌ستهای این بود مزد عشق ...!!! #فر...

ما مانده ‌ایم و دشواری وظیفه. ما مانده ‌ایم و راهی که مرد می...

این عبور از بالای سر ما راحت که نبوداومدن نشستن شب روز از اخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط