راستی

راستی
آن پیرزن تنهایی که توی کوچه ی ما
همیشه ی خدا از لای در خانه شان چشم به راه پسرش بود، مُرد.
دیدگاه ها (۳)

فرداشاید مرا به شهر بیاورندبر روی دست هااماحتی تو را به شهر ...

اینجا شاید، ولی نه! در آنجاییدشاید پایین، ولی نه! بر بالایید...

نگو: ببخشید که مزاحمتان شدم!بگو: از اینکه وقتتان را در اختیا...

زندگی همیشه آنلاین است ،پس خودت رو آپدیت کن. . .آدرس وبلاگ:...

https://wisgoon.com/zzz647❤️ تبریک تولد خواهر خواهر که داش...

یک شب از کوچه ی معشوق گذر خواهم کرد… دزدکی باز به آن خانه نظ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط